نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 77
2- امام
عليه السلام در روز نبرد پيش از آغاز جنگ تصميم گرفت قرآن را ميان خود و آنان
حَكَم قرار دهد، از اينرو قرآن را به دست فدى بنام «مُسْلِم» داد و فرمود: قرآن را
بر آنان عرضه كن و بگو: اين قرآن بين ما و شما حاكم باشد، از خدا بيرسيد و خون
مسلمانان را حفظ كنيد.
جوان،
دستور امام عليه السلام را اجرا كرد؛ ولى آنان دستى را كه قرآن را با گرفته بود
قطع كردند.
او قرآن
را در دست ديگر گرفت و همچنان آنان را به حكومت قرآن دعوت مىكرد. ولى آن سنگدلان
دست ديگرش را نيز بريدند و سرانجام شهيدش كردند. [1]
3- قتل
ناجوانمردانه «مسلم» دعوت كننده به حكومت قرآن، اميرمؤمنان عليه السلام را از
اقدامات پيشگيرانه مأيوس نكرد. براى آخرين بار، عمّار ياسر را براى موعظه پيش
فرستاد. وب خطاب به سپاه دشمن گفت:
«اى
مردم! شما درباره پيامبر صلى الله عليه و آله به انصاف رفتار نكرديد، زيرا زنان
خود را در خانه هايتان محفوظ نگهداشتهايد و همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله را
از منزل بيرون آورده، در برابر شمشسيرها و نيزهها قرار دادهايد.»
آنگاه
جلوتر رفت و در برابر هودج عايشه ايستاد و با او به سخن پرداخت و تلاش كرد او را
از شركت در اين «فتنه» باز دارد. در اين حال تيرهاى دشمن از هر طرف به سوى عمّار
افكنده مىشد و او در حالى كه سر خود را به اين طرف و آن طرف مىگرداند تا مورد
اصابت تيرها قرار نگيرد سخن را رها كرد و به حضور اميرمؤمنان عليه السلام رسيد و
عرض كرد: چارهاى جز جنگ نيست. [2]
4-
تيراندازى پياپى و با شدّت از سوى «ناكثين» شروع شد. فرياد سپاهيان اسلام بلند شد:
اى اميرمؤمنان! دشمن ما را تيرباران مىكند، فرمان دفاع صادر كن.
در اين
هنگام، جنازه مردى را كه آماج تيرهاى دشمن قرار گرفته بود پيش روى امام عليه
السلام گذارند.