نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 97
برخيزد،
حضرت همچون رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله، پيش از آغاز جنگ، با اصحاب خود-
از مهاجران و انصار- در اين باره مشورت كرد و از آنان نظرخواهى نمود. ياران امام
عليه السلام آراى مختلفى ابراز كردند كه بيشتر به تسريع در اقدام و عدم آن مربوط
مىشد.
برخى
مىگفتند: هر چه زودتر بايد با آنان برخورد قاطعى شود. برخى ديگر معتقد بودند نخست
بايد از طريق مسالمت پيش رفت، اگر به عناد و سركشى خود ادامه دادند نبرد آغاز شود.
[1]
در
پايان، «سَهْلِ بْنِ حُنَيْف» به نمايندگى از حاضران برخاست و گفت:
اى
اميرمؤمنان! شما با هر كه سِلْم باشى و با هر كه ستيز نمايى ما نيز مىجنگيم. رأى
ما، رأى توست. ما همانند دست راستت مطيع و فرمانبر توايم » [2]
پس از آن
اميرمؤمنان عليه السلام براى آمادگى عموم مردم، خطبهاى ايراد كرد و مردم را براى
جهاد و حركت به سوى صِفّين تهييج كرد و فرمود:
«سيرُوا الى اعْداءِ اللَّهِ، سيروُا الى اعْداءِ السُّنَنِ
وَ الْقُرآنِ و سيروُا الى بِقيَّةِ الاحْزابِ، قَتَلَةِ المُهاجِرينَ و الانْصارِ
» [3]
برويد به
سوى دشمنان خدا، برويد به سوى دشمنان قرآن و سنّت، برويد به سوى باقيمانده احزاب
باطل، قاتلان مهاجر و انصار.
بسيج عمومى
اميرمؤمنان
عليه السلام پس از آماده كردن افكار عمومى براى جهاد با طغيانگران، نامه هايى به
كارگزاران خود در مناطق مختلف و همچنين به فرماندهان نظامى و مسؤولان خراج و
ماليات نوشت و از آنان براى بسيج مردم مناطق حوزه مسؤوليت خود و شركت در اين جهاد
مقدّس دعوت فرمود. [4]