responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 101

گاهى نيز در مى‌ماندند كه چه بگويند.

«وَليد بْنِ مُغيرَه» از سالخوردگان و ادباى معروف قريش بود و فرزندان و بردگان و ثروت زيادى داشت؛ روى اين جهات، قريش داورى او را در انتخاب شعر برتر و نيز مشكلات اجتماعى خود مى‌پذيرفت. [1]

چون موسم حج فرا رسيد عدّه‌اى از سران قريش نزد وى آمده گفتند:

«موسم حج نزديك است و مردم از اطراف بدينجا مى‌آيند و قصّه محمّد را نيز شنيده‌اند. اكنون درباره او يك موضع اتخاذ كنيد، نه آنكه با اختلاف‌گويى يكديگر را تكذيب نماييد. آيا سخنانى كه مى‌گويد سحر است يا جادو يا خطابه؟»

وليد گفت: بگذاريد سخن او را بشنوم سپس اظهار نظر كنم. او نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: قسمتى از شعرت را براى من بخوان.

رسول خدا (ص) فرمود: سخنان من شعر نيست، بلكه كلام خداوند است كه پيامبران خود را بر آن مبعوث كرده است.

وليد: مقدارى از آن را براى من بخوان.

پيامبر: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‌

وليد با شنيدن وصف «رَحْمان» به تمسخر گفت: آيا مردى را كه در «يَمامَه» نامش رحمان است مى‌خوانى؟

پيامبر: خير، خدايى را مى‌خوانم كه رَحْمان و رَحيم است. سپس به تلاوت خود ادامه داد و آياتى از سوره «فُصِّلَتْ» را تلاوت كرد. وقتى به اين آيه رسيد:

(فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ). [2]

اگر از شنيدن اين آيات روى برتافتند، بگو من شما را از صاعقه‌اى مانند آنچه بر قوم عاد و ثمود فرود آمد، بيم مى‌دهم.


[1] . ر. ك. اعلام الورى‌، طبرسى، ص 51

[2] . فصّلت، آيه 13

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست