نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 110
چارهجويى قريش
چون قريش از رفاه و آسودگى مهاجرانف در حبشه خبر يافتند،
آتش كينه در دلهايشان افروخته شد و ترسيدند كه مسلمانان در دربار حبشه نفوذ كرده و
تمايلات باطنى نجاشى، پادشاه حبشه را به نفع خود جلب نمايند. از اين رو، براى بازگردان
مهاجران و مشوب ساختن ذهن نجاشى نسبت به مسلمانان به تبادل نظر پرداختند و پس از بحث
و مشورت بر آن شدند كه دو مرد نيرومند و زبردست خود به نامهاى «عبداللَّه بن ابى ربيعه»
و «عمرو بن عاص» را همراه هدايايى براى نجاشى و درباريان وى، به سوى حبشه اعزام كنند.
نمايندگان قريش همراه هدايا، مكّه را به عزم حبشه ترك
كردند. [1]
عكس العمل «ابوطالب»
ابوطالب وقتى از اقدام خصمانه قريش نسبت به مسلمانان مهاجر
آگاهى يافت، اشعارى در تجليل نجاشى سرود و براى وى فرستاد و ضمن آن پادشاه حبشه را
به نگهدارى و حمايت از مسلمانان ترغيب كرد. مضمون اشعار وى چنين است:
- اى كاش مىدانستم وضع جعفر در آن سرزمين دور و نيز برخورد
عمرو (بن عاص) و دشمنان ما مسلمانان با آنان چگونه است؟
- و آيا الطاف و مراح نجاشى شامل حال جعفر و ياران او
گشته يا آنكه اخلالگر و فتنهانگيزى (اشاره به فرستادگان قريش) مانع (اين لطف و عنايت
نسبت به آنان) شده است.
- (اى نجاشى) بدان كه تو مرد بزرگوار و كريمى بوده و از
هر نسبت ناشايستى پاك هستى؛ بنابراين پناهنده به تو احساس رنج و شقاوت نمىكند.
- (اى پادشاه حبشه) بدان كه خداوند (به خاطر پذيرايى و
حمايت تو از