نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 113
ساير ملل نيز داخل نگشتهايد چيست؟.»
جعفر بن ابيطالب، سرپرست و سخنگوى مهاجران به پاسخگويى
برآمد و گفت:
«پادشاها! ما مردمى بوديم اهل جاهليّت كه بتها را مىپرستيديم،
مردار مىخورديم، كارهاى زشت انجام مىداديم، قطع رحم مىكرديم، با همسايگان رفتار
بدى داشتيم، زومند ما ناتوانمان را مىخورد. وضع ما بدين منوال بود تا آنكه خداوند
از ميان خود ما پيامبرى را كه همه، نسب، راستى، امانت و پاكدامنى او را مىشناسيم،
برانگيخت.
او ما را به خدا دعوت كرد تا او را به يگانگى شناخته و
پرستش كنيم و سنگها و بتهايى را كه خود و پدرانمان مىپرستيديم رها كنيم.
او ما را به راستگويى، اداء امانت، صله رحم، خوشرفتارى
با همسايگان، دورى گزيدن از حرامها و خونريزى امر كرده و از زشتيها و گفتار دروغ، خوردن
مال يتيم و نسبت ناروا به زنان پاكدامن نهى كرده اسد.
او به ما دستور داده تا نماز بخوانيم، زكات بدهيم، روزه
بگيريم و ... ما هم او را تصديق كرديم و به وى ايمان آورديم و او را بر آنچه از سوى
خدا آورده است پيروى كرديم. پس خداى يگانه را پرستش كرديم و به او شرك نورزيديم، حرامش
را حرام و حلالش را حلال دانستيم. ولى قوم ما نسبت به ما دشمنى ورزيده ما را شكنجه
دادند تا از آيين خود دست برداريم و به پرستش بتها بازگرديم و پليديها و زشتيهايى را
كه پيش از اسلام روا مىشمرديم باز روا بدانيم.
آنان چون به زور متوسّل شده و بر ما ستم كردند و عرصه
را بر ما تنگ گرفتند و از آيينمان جلوگيرى نمودند (ناچار براى حفظ دين خود) به سرزمين
شما روى آورديم و شما را بر ديگران برگزيديم. اميدواريم در پناه شما به ما ستم نشود.»
نجاشى كه سخت تحت تأثير سخنان منطقى و جذّاب جعفر بن ابيطالب
قرار
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 113