responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 121

اين داستان به خوبى بيانگر قاطعيّت، شجاعت، ايمان استوار و موقعيّت استثنايى عموى بزرگوار پيامبر (ص) در ميان قريش و ترس و وحشت آنها از اين شير بيشه اسلام است. از اين رو، «حَلَبى» سيره نويس اسلامى پس از نقل اين ماجرا مى‌افزايد:

«رسول خدا (ص) با اسلام حمزه بسيار خوشحال شد؛ زيرا حمزه نيرومندترين جوان قريش بود و ابّهت و عزّت نفس خاصّى داشت و در شهامت و شجاعت بى‌نظير بود. روى همين جهت قريش مجبور شدند پس از اسلام وى از اذيّت و آزار خود نسبت به پيامبر (ص) بكاهند.» [1]

گسترش اسلام و نگرانى قريش‌

هر روز كه بر حيات اسلام مى‌گذشت موجبات نگرانى و آشفتگى قريش بيشتر مى‌شد. مهمترين اين موجبات عبارت بود از:

الف- مهاجرت مسلمانان به كشور حبشه و پيدا كردن پايگاه امنى براى انجام مراسم دينى و مبارزه عليه شرك و بت‌پرستيف به ويژه با توجّه به ناكامى فرستادگان قريش در بازگرداندان مهاجران.

ب- انتشار اسلام در ميان قبايل مختلف و پيوستن چهره‌هاى سرشناس و دليرى همچون «حمزة بن عبدالمطّلب» و نيز چهره‌هايى مانند «عمر بن خطّاب» كه تا ديروز در رديف سرسخت‌ترين دشمنان و شكنجه گران پيامبر (ص) و پشتوانه مشركان بود، [2] به‌


[1] . السيرة الحلبيّه، ج 1، ص 297

[2] . در مورد تاريخ و چگونگى اسلام عمر نظرات مختلفى ابراز شده است. در بعضى منابع تاريخى زمان آن، سال ششم‌بعثت و بعد از هجرت مسلمانان به حبشه ذكر شده و در مورد چگونگى آن نوشته‌اند: روزى وى شمشيرش را برداشت و به قصد كشتن پيامبر (ص) از خانه بيرون آمد. در راه به «نُعَيْم بن عبداللّه» برخورد كرد. «نُعَيْم» او را از خطرات اين اقدام آگاه ساخت و گفت: بهتر است به ميان خاندانت بازگردى و با خواهرت فاطمه و داماد و پسرعمويت «سعيد بن زيد» كه مسلمان شده‌اند برخورد كنى. عمر با سرعت به سوى خانۀ آنان رفت. آنان كه در حال فراگيرى قرآن از «خَباب بن اَرَتّ‌» بودند با آگاهى از ورود عمر كلاس درس را بر هم زدند. خبّاب خود را مخفر كرد. عمر «سعيد» را زير شكنجه گرفت. فاطمه، خواهر عمر به دفاع از همسرش برخاست؛ ولى عمر ضربه‌اى به او زد و سرش را شكافت. خواهرش كه چنين ديد گفت: ما اسلام آورده‌ايم هر كار كه ميتوانى بكن.

عمر، وقتى چشمش به خونهاى جارى شده از سر خواهرش افتاد از كردۀ خود پشيمان شد و درخواست كرد آيات را به او بدهند. با قرائت چند آيه گفت: چقدر كلام زيبايى است. خَبّاب بن اَرَتّ از مخفيگاه بيرون آمد و عمر را به اسلام دعوت كرد.

عمر همراه وى نزد پيامبر (ص) رفت و مسلمان شد. (ر. ك. الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 84-85).

ولى بعضى از محقّقان، تاريخ اسلام آوردن عمر را - با ا ستناد به شواهد و قرائن تاريخى - اندكى پيش از هجرت مسلمانان به «يثرب» ذكر كرده و اين سخن مورّخان را كه اسلام با روى آوردن عمر عزّت پيدا كرد و تقويت شد، به نقد گذاشته و افزوده‌اند با اسلام آوردن عمر نه تنها وضع مسلمانان بهتر نشد بلكه ميزان فشار و اذيّت و آزار آنان نسبت به مسلمانان و حتّى پيامبر (ص) بيشتر شد (ر. ك. الصحيح من سيرة النبى (ص)، ج 1، ص 92-98)

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 121
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست