نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 132
و زمامداران گردند ...
اى گروه قريش! پيرامون اين خويشاوند پدرىتان را بگيريد،
كارگزاران او و پشتيبان حزبش باشيد. سوگند به خدا، هيچ كس راه او را در پيش نخواهد
گرفت مگر آنكه هدايت يابد و كسى هديه الهى او را نستاند مگر آنكه رستگار گردد.
اگر اجل به من مهلت مىداد، براى پاسخگويى به مشكلات او
بر مىخواستم و حوادث و ناگواريهاى روزگار را از او دفع مىكردم.» [1]
«ابوطالب» علاوه بر اين سفارش عمومى، فرزندان «عبدالمطّلب»
را به طور خصوصى خواست و به آنان گفت:
«تا زمانى كه سخن پيامبر را گوش مىدهيد و از امر او
اطاعت مىكنيد در خير و نيكى هستيد. پس از او پيروى كنيد و او را يارى نمائيد تا هدايت
يابيد.» [2]
سرانجام، ابوطالب با دلى لبريز از ايمان به خدا و عشق
به اسلام و پيامبر (ص) در سنّ هشتاد و چند سالگى و در نيمه شوال سال دهم بعثت، سه ماه
پس از پايان يافتن محاصره اقتصادى، [3] به ديدار حق شتافت و در جوار رحمتش قرار گرفت.
وقتى جنازه ابوطالب را براى دفن كردن در «حجون» مىبردند،
پيامبر (ص) همراه جنازه حركت كرد و مىفرمود: «اى عموجان! وظيفه خويشاوندى را خوب انجام
دادى، خداوند به تو پاداش خير دهد.» [4]
وفات خديجه
حادثه دلخراش ديگرى كه در اين سال رخ داد و قلب مسلمانان
را جريحهدار
[1] . ر. ك. السيرة الحلبيّه، ج 1، ص 352، و بلوغ الارب،
ج 1، ص 328