responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 189

8- سَرِيَّه «عَبْدُ اللَّهِ بْنِ جَحْش»

در ماه رجب سال دوّم هجرت، پيامبر (ص) هشت نفر از مهاجران را به فرماندهى «عَبْدُ اللَّهِ بْنِ جَحْش» براى زير نظر گرفتن كاروان قريش اعزام كرد و هنگام اعزام نامه‌اى به دست او داد و فرمود: پس از دو روز حركت، نامه را گشوده به مضمون آن عمل كن.

«عَبْدُاللَّه» پس از دو روز پيمودن راه، نامه را گشود، ديد نوشته شده است:

«چون نامه‌ام را خواندى به راه خود ادامه بده و چون به سرزمين «نَخْلَه»- كه نقطه‌اى است ميان مكّه و طائف- رسيدى فرود آى و كاروان قريش را زير نظر بگير و از تصميم‌ها و هدفهاى آنان اطّلاعاتى به دست آور.»

«عبداللَّه» با يارانش به راه خود ادامه دادند و در «نَخْلَه» فرود آمدند. كاروان قريش كه حامل مويز و پوست و ديگر كالاهاى تجارتى بود رسيد. رجال قريش با مشاهده مسلمانان بيمناك شدند؛ ولى با ديدن «عُكّاشَةِ بْنِ مِحْصَن» كه سر تراشيده بود [1] آسوده خاطر شده گفتند:

«اينان قصد انجام عمره را دارند و از آنان زيانى به ما نخواهد رسيد.»

سپاهيان اسلام درباره اقدام نظامى عليه دشمن با يكديگر مشورت كردند؛ زيرا آن روز، روز آخر ماه رجب بود. اگر حرمت ماه حرام را نگهدارند و متعرّض كاروان نگردند، آنها از تير رس بيرون مى‌روند و وارد حرم مى‌شوند و اگر بر آنان يورش برند حرمت ماه حرام را شكسته‌اند.

سرانجام نبرد در ماه حرام را بر نبرد در حرم ترجيح دادند. يكى از سپاهيان تيرى به سمت دشمن رها كرد و فردى از آنان به نام «عَمْرِ وبْنِ حَضْرَمى‌» را به قتل رسانيد و بقيّه افراد كاروان به جز دو نفر كه دستگير شدند پا به فرار گذاشتند.

«عَبْدُاللَّه بن جَحْش» دو اسير را همراه كالاهاى به غنيمت گرفته شده به «مدينه»


[1] . گويا مسلمانان براى آنكه دشمن از هدف آنان آگاه نشود، سرهاى خود را تراشيده بودند تا قريش خيال كنند آنان عازم زيارت خانۀ خدا هستند

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست