سرانجام- به جز همانان كه ياد شد و نيز «طالبِ بن ابيطالب»
كه به همراه تعدادى از «بنىهاشم» به مكّه بازگشت [2]- كاروان به راه خود ادامه داد
و رهسپار «بدر» گشت.
شرايط جديد
سپاه اسلام به سرعت به سوى هدف در حركت بود. پس از چند
روز به وادى «ذَفِران» رسيد.
در آن محل خبر يافت كه كاروان تجارتى قريش از قلمرو نفوذ
مسلمانان دور شده و سپاه مجهّزى براى حمايت از كاروان تجارتى از مكّه به سمت «بدر»
حركت كرده است.
رسول خدا (ص) با دريافت اين گزارش در شرايط جديدى قرار
گرفت زيرا:
اوّلًا، ياران او براى به غنيمت گرفتن كالاهاى كاروان
قريش مدينه را ترك كرده بودند نه براى جنگ با سپاه مجهّز قريش. از نظر نظامى نيز موازنهاى
بين اين دو نيرو وجود نداشت.
ثانياً، بيشتر سپاهيان را انصار تشكيل مىدادند و پيمان
حمايت آنان از رسول خدا (ص) در «عَقَبَه مِنا» پيمان دفاعى، آنهم در داخل مدينه بود
نه هجومى، آنهم در خارج شهر.
از سوى ديگر، در صورت بازگشت، ضمن آنكه افتخارات و موفقيّتهاى
گذشته بر باد مىرفت و زبان يهوديان، منافقان و همه كسانى كه از شركت در اين سپاه سرباز
زده بودند به روى مسلمانان دراز مىشد، ممكن بود سپاه دشمن به پيشروى خود تا «مدينه»
ادامه دهد و مركز حكومت اسلامى را به محاصره خود در آورد.
رسول خدا (ص) ياران خود- از مهاجر و انصار- را در جريان
شرايط حسّاس جديد قرار داد و از آنان براى رفع مشكل نظر خواست.
[1] . ر. ك. السيرة النبويّه، ابن هشام، ج 2، ص
270-271 والمغازى، ج 1، ص 43-45