نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 22
قبيله
اعراب بدوى از نظر سياسى نظمى نداشته و تابع حكومتى نبودند.
اساس مليّت و جامعه آنان را «قبيله» تشكيل مىداد. «قبيله» مجموعه چند خانواده و خويشاوند
بود كه رياست آن را معمولًا كهنسالترين فرد قبيله به عهده داشت.
شيخ قبيله موقعيّت خود را در پرتو تدبير، جوانمردى و شجاعت
تحكيم بخشيده و بيشتر در زمينه نظامى و درگيريهاى قبليهاى ايفاى نقش مىكرد؛ هرچند
در كارهاى عمومى و رفع دعاوى افراد قبيله هم صاحب نظر بود. [1]
قبيله، تشكيلاتى مستقلّ و در همه چيز متّكى به خود بود
و از نظر افراد قبيله، تمام قبائل ديگر بيگانه به شمار مىرفتند و هيچگونه حقوق و
احترامى نداشتند. از اينرو، غارت اموال، كشتن افراد و ربودن زنان قبائل ديگر هيچ منع
قانونى نداشت. تنها قبائل همپيمان از اينگونه تعرّضات مصون مىماندند كه آنهم ديرى
نمىپائيد با كوچكترين بهانه نقض مىشد و آتش جنگ شعلهور مىگرديد.
افراد هر قبيله نسبت به قبيله خود سخت متعصّب بوده و به
آن افتخار مىكردند.
خطابهها و سرودههاى عرب جاهلى پر از بيان مفاخر قبيلهايست
كه قرآن به يك نمونه آن اشاره كرده مىفرمايد: