responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 226

يافت، پيامبر (ص) «حُبابِ بْنِ مُنْذِر» را مخفيانه مأموريت داد تا نيروهاى دشمن را ارزيابى كند و اطلاعات لازم را گرد آورد و گزارش دهد. رسول خدا (ص) تأكيد كرد كه گزارش خود را در حضور ديگران ندهد، مگر اينكه تعداد دشمن اندك باشد.

حُباب، خود را به سپاه دشمن نزديك كرد و آن را به دقت مورد ارزيابى قرار داد. آنگاه بازگشت و پيامبر (ص) را به تنهائى ملاقات كرد و گفت: «اى رسول خدا، سپاه بزرگى ديدم كه به سه هزار نفر تخمين زده‌ام. كمى بيشتر يا اندكى كمترند. دويست اسب دارند و نيروهاى زره پوش آن را به هفتصد نفر تخمين زده‌ام.» رسول خدا پرسيد. زن هم ديدى؟ گفت: زنانى ديدم كه وسائل نوازندگى بهمراه داشتند. پيامبر (ص) فرمود: «اين زنان مى‌خواهند مردان را تحريك كنند و كشته‌هاى بدر را به ياد آنها بياورند. در اين خصوص با كسى سخن نگو خدا بر پشتيبانى ما كافى است و او بهترين پاسدار است.

خدايا حركت و حمله من به مدد توست.» [1]

آماده باش در مدينه‌

تاريخ شب جمعه، ششم شوال، سال سوم ه. ق، مطابق با پنجم فروردين ماه، سال چهارم ه. ش. چهره‌هاى برجسته «اوْس» و «خَزْرَج»: «سَعْدِبْنِ مُعاذْ»، «اسَيْدِبْنِ حُضَيْر» و «سَعْدِ بْنِ عُباده» همراه عده‌اى مسلح در مسجد و درب خانه پيامبر به نگهبانى ايستادند.

شهر مدينه از ترس شبيخون مشركين، آن شب تا صبح پاسدارى شد. [2]

تشكيل شوراى نظامى‌

رسول خدا (ص) در اين انديشه بود كه اگر مسلمانان در مدينه بمانند و از شهر دفاع كنند ابهت نظامى مسلمين، پائين خواهد آمد و دشمن گستاخ خواهد شد و چه بسا


[1] . مغازى واقدى، ج 1، ص 207-208

[2] . همان مدرك، ص 208

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست