نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 227
در اين صورت با نزديك شدن دشمن به شهر، در يك توطئه داخلى،
منافقين و يهود زمينه را براى پيروزى دشمن مهيا سازند. از سوئى فايده مانده در شهر
اين است كه قريش مجبور خواهند شد به شهر هجوم آورند و در اين صورت با بكارگيرى تاكتيك
نبرد شهرى، عرصه بر دشمن تنگ شده و شكست خواهد خورد و ماندن در شهر به رزمندگان، انگيزه
بيشتر براى دفاع خواهد داد.
قريش نيز در اين انديشه بود كه اگر مسلمانان در مدينه
بمانند با قطع درختان و به آتش كشيدن نخلستانها خسارت اقتصادى جبران ناپذيرى بر آنان
وارد كنند.
رسول خدا (ص) براى تعيين استراتژى دفاعى، جلسهاى تشكيل
داد و با ياران به مشورت نشست. در اين جلسه رسول خدا اعلام كرد: اگر مصلحت بدانيد در
مدينه مىمانيم و دشمن را در همانجائى كه فرود آمده است رها مىكنيم تا اگر همانجا
بمانند به زحمت باشند و اگر به مدينه هجوم آرند، با آنان نبرد كنيم.
«عَبْدُاللَّه بْنِ ابَىّ» برخاست و گفت: «اى رسول خدا!
تاكنون دشمنى بر اين شهر پيروز نگشته و هيچ دشمنى نتوانسته آن را بگشايد. در گذشته
ما هر بار كه در دشت با دشمن جنگيدهايم، شكست خوردهايم و هر بار كه دشمن مىخواسته
به شهر ما بيايد، او را شكست دادهايم. پس دست از اينان بردار كه اگر بمانند در بدترين
زندان ماندهاند و اگر بر ما بتازند، مردانمان با آنان بجنگند و زنان و كودكانمان از
پشت بامها سنگ بارانشان كنند و اگر هم بازگردند سرشكسته و نوميد و بدون هيچگونه موفقيتى
باز گردند.» بزرگان مهاجر و انصار با حسن نيت، اين عقيده را داشتند. ليكن جوانان مشتاق
شهادت كه اكثريت را تشكيل مىدادند، بخصوص آنان كه در نبرد بدر شركت نكرده بودند، شيفته
برخورد روياروى با دشمن بودند و از رسول خدا خواستند كه آنها را به ميدان رزم با دشمن
ببرد.
حَمْزَه، سردار دلير لشكر توحيد، در بين اين اكثريت بود.
او گفت: بخدائى كه قرآن را نازل كرده است، لب به غذا نخواهم زد تا اينكه در بيرون شهر
با دشمن نبرد كنم.
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 227