responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 237

«ما دختران طارقيم. روى فرشهاى زيبا قدمى مى‌زنيم. اگر بدشمن رو كنيد، با شما همبستر مى‌شويم، و اگر پشت به دشمن نماييد و فرار كنيد از شماها جدا مى‌شويم. [1]

حمله عمومى‌

على (ع) باز بر پرچمدارى جديد حمله برد و او نيز به خون كثيفش در غلطيد.

به فرمان رسول خدا (ص) حمله عمومى آغاز گرديد و رزمندگان اسلام با شجاعتى وصف‌ناپذير مى‌رزميدند و در اين ميان تنى چند چون على عليه السلام، حَمْزه و ابُودُجانَه، نمايشى بزرگ از بى باكى را در تاريخ بشر ثبت كردند. آنان بسان صاعقه‌اى بر سپاه دشمن زدند و تمام تلاش آنان اين بود كه پرچمدار را از پاى در آورند و نبرد، بيشتر در اين قسمت متمركز بود، چرا كه در آن زمان، سرنگونى پرچم به منزله شكست و پايان نبرد به حساب مى‌آمد و بدين خاطر پرچمداران سپاه شرك نهايت شجاعت را از خود بروز مى‌دادند و افراد قبيله «بَنى عَبْدالدّار» با نهايت خشم در اطراف پرچمشان مى‌جنگيدند و هر گاه پرچمدارى كشته مى‌شد، نيروى احتياط بعدى بلافاصله پرچم را بر مى‌افراشت. در اين هنگامه، سه بار نيروى سواره نظام دشمن قصد عبور از تنگه و محاصره سپاه اسلام را داشت كه هر بار با دلاوريهاى مردانه و تيربارانهاى نيروهاى «عَبْدُ اللَّه بْنِ جُبَيْر» عقب نشينى كردند.

نه نفر از پرچمداران «عَبْدُ الدّار» يكى پس از ديگرى، با شمشير على عليه السلام و رشادتهاى حمزه و تيرهاى عاصِمِ بْنِ ثابِت از پاى در آمدند. رعب و وحشت بيمانندى مشركان را فرا گرفت و براى آخرين بار پرچم را به دوش غلامى حبش بنام «صُوأب» دادند. «صُوأب» با چهره‌اى سياه، قيافه‌اى وحشتناك، در حالى كه از خشم چشمانش سرخ شده و دهانش كف كرده بود، همچنان پيش مى‌آمد تا به سوى رسول خدا (ص)


[1]

نَحْنُ بَناتُ الطّارِق نَمْشى عَلَى النَّمارِق اِنْ تُقْبِلوا نُعانِقُ اَوْ تُدْبِروا نُفارِقٌ‌

(مغازى واقدى، ج 1، ص 223-225)

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست