نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 247
تخريب و نفوذ در افكار چون زمان شكست و گرفتارى به بلا
و مصايب نيست. دشمنِ فرصت طلب با اتكا به اين اصل، لحظههاى آخر شكست را براى تبليغ
عقايد خود غنيمت شمرد و سعى داشت با طرح شعارهائى بر ضد اسلام به فريب ساده لوحان،
اقدام و آنان را تحت تأثير قرار دهد زيرا در چنين فرصتى است كه تبليغات سوء به آسانى
مىتواند در قلوب ملت شكست خورده نافذ و مؤثر واقع شود.
رسول خدا (ص) به مسلمانان دستور داد بگويند: «اللَّه اعْلى
و اجَلّ» خدا برتر و بزرگتر است.
شعار مشركين تغيير يافت. ابوسفيان فرياد زد: «نَحْنُ لَنا
العُزّى وَلا عُزّى لَكُمْ.» ما بُت عُزّى داريم و شما عُزّى نداريد. رسول خدا
(ص) فرمود: با آهنگ رسا بگوييد: «اللَّه مَوْلانا وَ لا مَوْلى لَكُم.» خدا مولاى ماست
و شما را سرورى نيست.
شعار مشركين دوباره عوض شد. ابُوسُفْيان فرياد زد: «اين
روز به عوض روز بدر» به دستور پيامبر (ص) مسلمانان گفتند: «اين دو روز با هم برابر
نيستند. كشتگان ما در بهشتند و كشتگان شما در دوزخ.» ابُوسُفْيان گفت: «وعده ما و شما
سال آينده در بدر.» [1]
به كجا مىروند؟
آتش جنگ خاموش شد. هر دو سپاه از يكديگر دور شدند. سپاه
شرك آهنگ راه داشت. پيامبر (ص) در اين انديشه بود كه آنان به كجا مىروند؟ آيا قصد
دارند از فرصت سود جسته به مدينه بتازند؟ يا راه مكه را در پيش گرفتهاند؟ براى روشن
شدن موضوع، رسول خدا (ص) به على عليه السلام فرمود: «برو اطلاعاتى از دشمن كسب كن.
اگر ديدى سوار اسبها شده شترها را يدك مىكشيدند، قصد حمله به مدينه را دارند.