نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 265
خدا (ص) چهل [1] نفر از جوانان اسلام شناس و معلّمان قرآن
را به فرماندهى «مُنْذِرِ بْنِ عَمْرو» به همراه يك راهنما روانه سرزمين «نَجْد» ساخت
تا در آنجا به تبليغ حقايق اسلامى بپردازند.
هنگامى كه به «بَثْرِ مَعُونَه» رسيدند، يكى از افراد
گروه، نامه رسول خدا (ص) را نزد رئيس قبيله بَنى عامِر برد. رئيس قبيله بدون اينكه
نامه رسول خدا (ص) را بخواند، نامه رسان را به قتل رساند و از بَنى عامِر براى كشتن
همراهان او كمك خواست. آنها گفتند:
«ما امان ابُو بَراء را نقض نمىكنيم.» او فوراً از قبايل
بَنى سُلَيْم در اين جهت يارى خواست و آنها دسته جمعى بر سر مبلّغان اسلام ريختند.
اين چهل مبلّغ اسلامى مردانه در برابرشان مقاومت كردند تا آنكه به شهادت رسيدند. تنها
يك نفر بنام عَمْرِ وبنْ امَيَّة، كه مجروح شده بود، پس از پايان معركه توانست خود
را به مدينه برساند.
او در راه، دو نفر «عامِرى» را ديد و به انتقام ياران
شهيدش آنان را به قتل رسانيد.
وقتى وارد مدينه شد و ماجراى شهادت مبلّغين را براى رسول
خدا (ص) نقل كرد، آن حضرت بشدت متأثّر شد و بر عاملان اين جنايت فجيع نفرين كرد. [2]
سريه عَمْرِ وبن امَيَّه
پس از حادثه رَجيع، رسول خدا (ص) براى انتقام خون شهداى
اين فاجعه و مجازات عامل اصلى اين جنايتها، عَمْرِوبْنِ امَيَّه ضَمْرى را با همراهى
يك نفر ديگر مأمور ساخت تا به مكه روند و ابوسفيان را بكشند. آنها به مكه رفتند و شبانه
وارد شهر شدند، اما مردى از مردم مكه آنها را شناخت ناچار به بيرون شهر رفته در غارى
پنهان شدند. و در بازگشت سه نفر از مزدوران قريش و يك جاسوس آنها را به اسارت گرفتند
و به مدينه آوردند. [3]