نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 278
چادرهاى خود را رو به خندق بر پا كردند. بيابان از خيمههاى
سپاه دشمن سياه شد.
پيمان شكنى بَنى قُرَيْظَه
سپاه احزاب كه انديشه پيروزى برق آسا بر مسلمانان را در
سر مىپروراندند، پس از برخورد با مانع بزرگى چون خندق، در صدد يافتن راهى برآمدند
تا آنان را به آنسوى خندق برساند.
حُيَّى بْنِ اخْطَب، رئيس قبيله تبعيد شده بَنى نضير و
آتش افروز اصلى جنگ كه بيش از همه از خنثى شدن عمليات رزمى سپاه احزاب بواسطه وجود
خندق در هراس بود، تلاش مىكرد تا سريعاً راهى براى پيروزى احزاب بيابد. او تصميم گرفت
جبههاى از درون مدينه بگشايد. براى انجام اين برنامه يهوديان بَنى قُرَيْظَه ساكن
مدينه بهترين وسيله بودند. وى مصصم شد با رئيس قبيله گفتگو كند. او بسوى دژ بَنى قُرَيْظَه
رهسپار شد. از پشت درهاى بسته دژ، گفتگوهايى صورت گرفت. اما «كَعْبِ بْنِ اسَد» رئيس
قبيله بَنى قُرَيْظَه پاسخ داد كه ما با محمّد پيمان بستهايم و با او پيمان شكنى نمىكنيم.
زيرا جز راستى و وفا چيزى از او نديدهايم.
حُيَىّ با تحريك احساسات كَعْبِ موفق شد در قلعه را به
روى خود بگشايد. وارد قلعه شد و بزرگ بَنى قُرَيْظَه را بر آن داشت تا پيمان خود با
رسول خدا (ص) را بشكند و نيروهاى نظامى و امكانات خود را در اختيار مهاجمان قرار دهد.
رسول خدا (ص) هنگامى كه از پيمان شكنى يهوديان بَنى قُرَيْظَه
آگاه گرديد، سَعْدِ بْنِ مُعاذ و «سَعْدِ بْنِ عُبادَة» دو بزرگ اوْس و خَزْرَج را
براى تحقيقات بيشتر روانه دژ بنى قُرَيْظَه كرد. آنها مأموريت داشتند در صورت صحت گزارش،
نتيجه را به صورت محرمانه به رسول خدا (ص) اطلاع دهند. آنان در بازگشت با كلمات رمز
«عَضَل» و «قاره»، پيمان شكنى يهوديان را به پيامبر خبر دادند. [1]
[1] . مغازى واقدى، ج 2، ص 454-459 با تلخيص. عَضَل و
قاره نام دو قبيله است كه در جريان اصحاب رجيع بى وفائى كردند و پيمان خود را شكستند
و مسلمانان را به شهادت رساندند. بكار بردن اين دو كلمه كنايه از آنست كه بنى قريظه
هم مانند آن دو قبيله پيمان شكنى كردهاند
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 278