نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 285
نُعَيْمِ بْنِ مَسْعُود، به محله بَنى قُرَيْظَه، كه در
سابق نديمشان بود، رفت و گفت: «اى بَنى قُرَيْظَه! شما دوستى و يكرنگى مرا با خود مىدانيد.»
گفتند: اين را كاملًا مىدانيم ما نسبت به تو بدگمان نيستيم. گفت: «موضوعى را به شما
مىگويم بشرط آنكه رازم را پنهان داريد. و آن اينكه كار جنگ رو به سختى نهاده است و
قُرَيْش و غَطَفان در كار نبرد سست شدهاند. «عَمْرِوبْنِ عَبْدِوَدّ» قهرمان شان كشته
شده است و غَطَفان هم در صدد سازش پنهانى با محمّد است كه نيمى از محصول خرماى مدينه
را بگيرند و پى كار خود بروند. در اين صورت، اگر براى قريش و غَطَفان فرصتى پيش آيد،
ممكن است پيروز شوند و اگر شكست بخورند بساطشان را بر خواهند چيد و به ديار خود خواهند
رفت. در صورتى كه شما نمىتوانيد چنين كارى بكنيد. زن و فرزند و خانه و كاشانه و كشتزار
و نخلستان شما اينجاست و در صورت شكست قُرَيْش و غَطَفان، محمّد تمام شما را محاصره
خواهد كرد و امانتان نخواهد داد. بنابراين، شما همراه قُرَيْش و غَطَفان نجنگيد مگر
اينكه عدهاى از سرانشان را به عنوان گروگان نزد خود نگه داريد. و بدينوسيله نگذاريد
با محمّد پيمانِ صلح ببندند و شما را بى دفاع رها كنند و پى كار خود روند.»
يهود بَنى قُرَيْظَه گفتند: «پيشنهاد دلسوزانهاى به ما
مىدهى، از تو سپاسگذاريم. ما نظريه تو را اجرا خواهيم كرد.»
نُعَيْم از آنجا پيش ابُوسُفْيان و ديگر سران قُرَيْش
و غَطَفان آمد و گفت: «مطلبى شنيدهام كه آن را از راه خير خواهى به شما اطلاع مىدهم
بشرط آنكه اين راز را نهان داريد.» گفتند: «بسيار خوب، بگو.»
نُعَيْم گفت: «بَنى قُرَيْظَه از پيمان شكنى خود با محمّد
پشيمان شدهاند و مىخواهند اشتباه خود را جبران كنند. به محمّد پيام دادهاند كه ما
از قُرَيْش و غَطَفانْ هفتاد تن از سرانشان را مىگيريم و آنها را تحويل تو مىدهيم
تا گردن بزنى و سپس تا پايان جنگ و نابود ساختن بقيه با تو همراه خواهيم بود.
او هم اين پيشنهاد را پذيرفته است. اكنون مراقب باشيد
كه اگر يهود از شما گروگانهائى خواستند، يك مرد هم به آنها تسليم نكنيد.»
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 285