نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 305
عبور دهد كه با سپاهيان خالِد رو به رو نشود.
راهنما، نيروهاى اسلام را از درّههاى صعب العبور گذراند
تا به نقطهاى به نام «حُدَيبيّه» در 22 كيلومترى مكه رسيدند، رسول خدا فرمان داد تا
همگى در اين نقطه فرود آيند و خيمهها را بر پا كنند. [1]
نمايندگان قريش در حضور پيامبر (ص)
قريش تصميم گرفت از هدف نهائى حضرت محمد (ص) با خبر شود،
بدين منظور شخصيتهاى خود را به حضور پيامبر (ص) فرستاد.
نخستين گروه اعزامى «بُدَيْلِ خُزاعى» با چند تن از بزرگان
خُزاعَه بودند. هنگامى كه با رسول خدا تماس گرفتند، وى فرمود: «من براى جنگ نيامدهام.
آمدهام خانه خدا را زيارت كنم.» نمايندگان قريش بازگشتند و ماجرا را به اطلاع قريش
رساندند. ولى قريش گفتند: «به خدا سوگند! ما نخواهيم گذاشت او وارد مكه شود. هر چند
براى زيارت خانه خدا باشد.»
نماينده دوم و سوم اعزام شدند و عين گزارش «بُدَيْل» را
تأييد كردند.
سومين نماينده قريش: «حُلَيْسِ بْنِ عَلْقَمه»، كه فرمانده
تيراندازان عرب بود، به سران قريش گفت: «ما هرگز با شما پيمان نبستهايم كه زائران
خانه خدا را از زيارت بازداريم. به خدا سوگند اگر از ورود محمّد (ص) جلوگيرى كنيد،
من با افراد تيراندازم بر سر شما خواهم تاخت تا ريشه شما را قطع كنم. قريش از ايجاد
شكاف در بين خود ترسيدند و به «حُلَيْس» اطمينان دادند كه راهى انتخاب مىكنيم كه مورد
رضايت تو باشد.
چهارمين نماينده قريش، «عُرْوَةِ بْنِ مَسْعُود» بود كه
قريش كاملًا به او اطمينان داشتند. او وقتى با رسول خدا ملاقات كرد، سعى مىكرد در
سخنانش قدرت قريش را زياد و قدرت اسلام را كم جلوه دهد و مسلمانان را به تسليم و برگشت
بدون قيد و شرط
[1] . سيره ابن هشام، ج 3، ص 323-324، طبقات ابن سعد،
ج 2، ص 96
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 305