نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 322
بهدارى لشكر
«نُسَيْبَه» زن امدادگر، به همراه عدهاى از زنان آشنا
به مداواى زخميها از مدينه با سپاه اسلام همراه گرديدند و در پشت اردوگاه سپاه اسلام،
جهت مداواى مجروحين جنگى، خيمهاى برپا كردند و براى يارى رزمندگان مهيا شدند.
اطلاعات جديد
در منطقه رَجيعْ، يك يهودى كه به شدت ترسيده بود، خود
را به سپاه اسلام تسليم كرد و پرسيد: اگر اطلاعاتى در اختيار سپاه اسلام بگذارد آيا
به او امان خواهند داد؟ چون امانش دادند، او هم اسرار نظامى زيادى را فاش ساخت و گفت:
در ميان يهوديان اختلاف افتاده است. او آنان را به دژها و حصارها راهنمائى كرد. [1]
آغاز نبرد و فتح اوّلين دژ
خَيْبَرْ، داراى هفت قلعه و دژ بود؛ ناعِم، قَمُوص، كَتيبه،
نَطاة، شَقّ، و طيح و سُلالِم.
اين دژها با هم فاصله داشتند. پس از انتخاب رَجيع به عنوان
لشكرگاه و استقرار در آن نقطه، سپاه اسلام روزها به دژها حمله مىكردند و شبها به اردوگاه
باز مىگشتند. در اولين روز نبرد پنجاه تن از رزمندگان اسلام با تيرهاى دشمن مجروح
شدند كه جهت درمان به بهدارى ارودگاه منتقل شدند. بالاخره پس از هفت روز، اولين دژ
به نام ناعِم فتح شد و سپس به تدريج ساير دژها به تصرف نيروهاى اسلام در آمد.
با فتح يكى از دژها زن آن يهودى كه در ارائه اطلاعات با
سپاه اسلام همكارى كرده بود به اسارت درآمد. رسول خدا (ص) او را به همسرش تحويل داد.
[2]