نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 344
قبائل مجاور و مردم مدينه در اين بسيج شركت كردند. در
مجموع، ده هزار نفر رزمنده، خود را براى حركت مهيا ساختند. هيچكس بدرستى نمىدانست
كه هدف از اين آماده باش چيست؟ و مقصد نهائى سپاه كجاست؟ زيرا برخى گمان مىبردند كه
پيمان حُدَيْبيّه هنوز پابرجاست.
پست بازرسى جهت كنترل راهها
رسول خدا (ص) نهايت دقت را در امر «استتار» جهت غافلگيرى
دشمن نمود. و براى اين منظور، به فرمان او تمام راههاى مدينه شديداً تحت كنترل دقيق
پستهاى بازرسى قرار گرفت و رفت و آمدهاى مشكوك تحت نظر واقع شد تا مبادا جاسوسان قريش
از حركت سپاه اسلام آگاه شوند.
رسول خدا (ص) در دعا فرمود: «بار خدايا! چشمها و خبرها
را از قُرَيْش پوشيده بدار تا ما ناگهان بر سر ايشان فرود آييم.» [1]
با وجود تدابير شديد امنيت، مسلمانى به نام «حاطِبْ بْنِ
ابى بَلْتَعَه»، به طمع آنكه به قريش به خدمتى كرده باشد تا بستگانش در مكه از گزند
آنان در امان باشند و با اين احتمال كه چه بسا رسول خدا آهنگ مكه را نموده است، نامهاى
به قُرَيْش نوشت تا آنان را با خبر سازد. آنگاه نامه را به زنى بنام «ساره»، داد و
با پرداخت مبلغى پول، او را مأمور كرد تا از راههاى فرعى از مدينه به مكه رود و نامه
را به سران قريش برساند.
«جبرئيل» موضوع را به پيامبر (ص) گزارش داد و رسول خدا
بدون درنگ «على بن ابيطالب» را با «زُبَيْر» براى دستگيرى اين زن مأمور ساخت.
آنها با شتاب راه مكه را در پيش گرفتند و در بين راه در
نقطهاى به نام «خُلَيْقَه» زن را دستگير كرده بارهاى او را مورد بازرسى قرار دادند.
ولى نامهاى نيافتند. «ساره» نيز به شدت، داشتن هر نامه و يا گزارشى را همراه خود تكذيب
كرد. امام على