responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 345

عليه السلام‌ فرياد زد: «بخدا قسم! هرگز پيامبر (ص) خلاف نمى‌گويد. بايد هر چه زودتر نامه را بدهى والا نامه را از تو خواهيم گرفت.» زن تهديد را جدى ديد، گفت: از من فاصله بگيريد نامه را به شما خواهم داد. آنگاه نامه كوچكى را از لابلاى گيسوان بلند خويش درآورد و به على عليه السلام تسليم كرد.

رسول خدا نويسنده نامه را احضار كرد و مورد بازجوئى قرار داد. او به خداوند سوگند خورد كه در ايمانش هيچگونه تغييرى حاصل نشده است وليكن از آنجا كه زن و فرزندش در دست مشركان قُرَيْش اسيرند، خواسته با اين گزارش تا حدى از فشار شكنجه نسبت به خانواده‌اش بكاهد. [1]

براى اينكه ديگر اين ماجرا تكرار نگردد، آياتى چند در اين باره نازل شد. در يكى از آيات، خداوند چنين مى‌فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورديد، دشمن من و دشمنان خود را دوست نگيريد و با آنان طرح محبت و دوستى نريزيد.» [2]

پيامبر اسلام، لغزش او را بخشيد و توبه‌اش را قبول كرد.

پيش به سوى مكه‌

روز دهم رمضان، سال هشتم هجرت، فرمان حركت صادر گرديد. رسول خدا (ص) در بيرون مدينه از سپاه اسلام سان ديد. آنگاه فرمان حركت داد و در فاصله‌اى نه چندان دور از مدينه (حدود حد تَرِخُّص)، آب خواست و روزه خود را افطار كرد و به همه دستور داد تا افطار كنند. گروه زيادى افطار كردند، ولى عده‌اى تصور مى‌كردند اگر با زبان روزه جهاد كنند، پاداش آن زياد خواهد بود. رسول خدا (ص) از تخلف آن عدّه ناراحت شد و فرمود: آنان گروه گناهكار و سركش اند. [3]


[1] . سيرۀ ابن هشام، ج 4، ص 40-41

[2] . يا اَيُّها الَّذينَ أمَنُوا لا تَتَّخَذُوا عَدُوِّى وَ عَدُوَّكُمْ اَوْلياءَ تُلْقُونَ اِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ‌... (ممتحنه، آيه 1). (سيره ابن هشام، ج 4، ص 41)

[3] . مغازى واقدى، ج 2، ص 802

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست