نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 355
زنى نبايد به سفرى كه مسافت آن بيش از سه روز راه است،
بدون مَحْرَمْ برود. از روزه دو روز شما را منع مىكنم: عيد قربان و عيد فطر. و از
اينكه چنان لباس بپوشيد كه عورت شما به سوى آسمان مكشوف شود، يا آنكه يك جامه بپوشيد
كه چون جامه شما كنار رود عورتتان ديده شود، شما را منع مىكنم و مىپندارم كه همه
اين مطالب را فهميديد.» [1]
اذان بِلال
ظهر فرا رسيد. رسول خدا (ص) به بِلال فرمان داد تا بر
بام كعبه اذان بگويد. هنگامى كه بِلال با صداى بلند به گفتن: «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» رسيد، گروهى
از سران شرك كه از ترس در خانهاى پنهان شده بودند هر كدام چيزى گفتند و اهانتى كردند.
ابوسفيان گفت: اما من هيچ نمىگويم. چون اگر سخنى بگويم،
همين ريگها به محمد خبر خواهند داد و گفتار همه را به آن حضرت خواهند رساند. [2]
بت پرستان بت شكن
رسول خدا (ص) از بت پرستان كه مسلمان شدند بيعت گرفت.
براى زنان نيز ظرف آبى آوردند كه مقدارى عِطْر در آن مخلوط شده و زنها دست خود را در
آن به نشانه بيعت فرو مىكردند و رسول خدا (ص) از آنان پيمان مىگرفت كه شرك نورزند
و زنا و دزدى نكنند و ...
آنگاه رسول خدا (ص) به همه دستور داد تا بُت هائى را كه
داشتند بشكنند و حتى سران شرك را جهت شكستن بتها به اطراف اعزام كرد.
اينان كه اعتقادى به بتها نداشتند، بلكه براى منافعشان
بتها را مورد حمايت