نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 383
منافقان از ترس رسوائى با شتاب گريختند و در تاريكى شب
خود را وارد صفوف سپاه كردند. بامداد فردا «اسَيْدِ بْنِ حُضَيْر» از پيامبر در كشتن
آنان رخصت طلبيد، اما رسول خدا (ص) نپذيرفت. [1]
دستور ويرانى مسجد ضِرار
رسول خدا (ص) در بازگشت از تبوك، هنگامى كه به منزل «ذى
اوان» رسيد، به وسيله وحى و نزول آيات زير، از قصد بانيان مسجد ضِرار باخبر شد: «كسانى
كه مسجدى بنا كردند براى ضرر زدن و كفر ورزيدن و تفرقه انداختن ميان مسلمانان، و به
منظور تهيه پايگاهى براى كسانى كه پيش از اين با خدا و رسولش جنگيدند، و البته قسم
مىخورند كه جز نيكى نخواستهايم و خدا گواهى مىدهد كه آنان دروغگويانند. هرگز در
آن مسجد به نماز نايست. مسجدى كه از نخستين روز، بر اساس تقوى بنا شده، سزاوارتر است
كه در آن بايستى. در آن مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاك دارند و خدا هم
مردمى را كه در راه پاكى خويشند، دوست مىدارد.» [2]
بدنبال نزول اين آيات، رسول خدا (ص) به چند تن از مسلمانان
فرمود: برويد اين مسجد را، كه ستمگران ساختهاند، ويران سازيد و بسوزانيد. بى درنگ
فرمان رسول خدا (ص) اجرا شد و سقف مسجد را، كه از چوب نخل بود، آتش زدند و منافقين
گريختند. پس از سوختن سقف مسجد، ديوارهاى آنرا ويران و با خاك يكسان كردند. [3]
اسلحه را نفروشيد
پس از ماجراى تَبُوك، عدّهاى از رزمندگان اسلام، به گمان
اينكه كار جهاد تمام
[1] . سيره حلبى، ج 3، ص 143 و مغازى واقدى، ج 3، ص
1042