نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 398
«هر ربائى كه در جاهليت بود، زير پاى من است. و نخستين
ربائى را كه فرو مىنهم، رباى عَبّاسِ بْنِ عَبْدُالْمُطَّلِب است. آيا ابلاغ كردم؟
گفتند: آرى.
فرمود: خدايا شاهد باش. آنگاه فرمود: همانا تأخير در ماه
حرام، فزونى در كفر است. و كافران بدان گمراه شوند. سالى را حلال و سالى را حرام شمارند
تا با شماره آنچه خداى حرام كرده است، موافق آرند. آگاه باشيد كه زمان به وضع پيشين
برگشت. روزى كه خدا آسمانها و زمين را آفريد، همانا شماره ماهها نزد خداوند و در كتاب
او دوازده ماه است. چهار ماه آن حرام است:
رَجَب، كه ميان جَمادى و شَعْبان است. و آن را «رَجَب
مُضَر» خوانند و سه ماه پى در پى ذِى الْقَعْدِه، ذِى الْحَجَّه و مُحَرَّم. آيا ابلاغ
كردم؟»
گفتند: آرى. فرمود: خدايا شاهد باش. آنگاه فرمود: «شما
را به نيكى با زنان سفارش مىنمايم. چه آنها را به شما سپردهاند و چيزى از امر خويشتن
را بدست ندارند و شما آنان را به امانت خدا گرفتهايد. بدستور كتاب خدا با ايشان همبستر
شدهايد. شما را بر ايشان حقّى است. پوشاك و خوراك ايشان به متعارف بر شماست. و حق
شما بر ايشان آن است كه پاى كسى را به بستر شما نرسانند و در خانههاى شما جز با اطلاع
و اذن شما كسى را راه ندهند. پس اگر چيزى از اينها را انجام دهند، از خوابگاه ايشان
دورى گزينيد.
آنگاه فرمود: «اكنون شما را درباره بردگان سفارش مىكنم.
از آنچه مىخوريد، به آنها بخورانيد و از آنچه مىنوشيد، به آنها بنوشانيد و اگر گنهكار
شدند، عقوبت ايشان را به بدان واگذاريد. آيا ابلاغ كردم؟ گفتند: آرى. فرمود: خدايا
شاهد باش. آنگاه فرمود:
«مسلمان، برادرِ مسلمان است. به او حيله و خيانت نميكند.
پشت سرش بدگوئى نمىكند و خونش بر او حلال نيست و نه چيزى از مالش. مگر به رضايت خودش.
آيا ابلاغ كردم؟» گفتند: آرى. خدايا گواه باش.
سپس فرمود: «شيطان از اينكه پس از امروز پرستيده شود،
نااميد شد. ليكن كارهاى ديگر، غير از پرستش، كه آن را كوچك مىشماريد، فرمان بُرده
شود و به همان
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 398