نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 99
توطئه قتل پيامبر (ص)
روزى «ابوجهل» در جمع سران قريش گفت:
«محمّد همانگونه كه مىبينيد همچنان به عيبجويى دين ما،
بدگويى پدران ما و ناسزاگويى به خدايان ما مشغول است. من با خدا عهد مىكنم كه چون
فردا به نماز بايستد و سر به سجده بگذارد با سنگى بر او حمله كنم، به شرط آنكه شما
از من حمايت كنيد.»
همگى قول مساعد دادند، صبح روز بعد، ابوجهل سنگى برداشت
و منتظر آمدن رسول خدا (ص) شد. پيامبر (ص) كه هر روز صبح براى نماز به «مَسْجِد الحرام»
مىآمد، بين ركن «يمانى» و «حجر الاسود» به نماز ايستاد. قريش نيز به حمايت از ابوجهل
جمع شده منتظر اقدام او بودند.
هنگامى كه رسول خدا (ص) به سجده رفت، ابوجهل- در حالى
كه سنگى در دست داشت- به طرف آن حضرت حملهور شد؛ ليكن وقتى به او نزديك شد در حالى
كه رنگش پريده و ترس همه وجودش را فرا گرفته و دستهايش بر سنگ خشك شده بود بازگشت.
سران قريش، اطراف او را گرفته از علّت حادثه پرسيدند،
ابوجهل گفت: وقتى به او نزديك شدم، شتر نرى را در پيش روى خود ديدم كه تاكنون شترى
با آن سر و گردن و دندآنهانديده بودم و به من حمله كرد تا مرا بخورد. [1]
عظمت قرآن و درماندگى قريش
بدون شك، قرآن و آيات روحبخش آن به عنوان معجزه جاويد
پيامبر (ص)، مهمترين وسيله تبليغاتى آن حضرت، به ويژه در دوران مكّه، در جهت جذب مشركان
شبه جزيره عربستان به سوى اسلام بود. بسيارى از مشركان به محض شنيدن چند آيه از