نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 101
كردهاند، و بيتالمال
را به خود اختصاص دادهاند، حلال خدا را حرام شمرده و حرام الهى را حلال كردهاند و
من در دگرگون ساختن وضع موجود از هر كس شايستهترم. [1]
به موجب اين عامل-
كه بيش از عوامل ديگر مورد اهتمام و استناد امام حسين عليه السلام بوده است- امام حسين
عليه السلام خود را موظف به موضعگيرى عليه حكومت و درگير كردن با آن مىدانسته است،
و اين درگيرى از نوع هجوم بوده و از طرف خود آن حضرت شروع شده است، نه از ناحيه مردم
و نه از ناحيه حكومت، برخلاف دو عامل نخست كه منشأ اوّلى حكومت و منشأ دومى مردم بودند.
به موجب اين عامل،
امام عليه السلام، معترض و مهاجم است نه مدافع، كارش عمل ابتدايى است نه صرفاً عكسالعمل
منفى در مقابل تقاضاى بيعت و يا عكسالعمل مثبت در مقابل تقاضاى همكارى براى تشكيل
حكومت [2]. امام حسين عليه السلام در اين نگرش يك چهره انقلابى و «ثأئر» است كه مىخواهد
انقلاب كند. بدين جهت است كه اين عامل در مقايسه با دو عامل پيشين، بسيار ارزنده، درسآموز
و الهامبخش امت در هر زمان است.
باوفاترين
خواص
در حادثه كربلا هر
چند كوتاهى عدهاى از خواص طرفدار حق از اداى بموقع وظيفه بهعنوان يكى از عوامل زمينهساز
پيدايش اين حادثه دلخراش مطرح است؛ ليكن در كنار اين قضيه، به تعداد اندكى از خواص
اين جبهه برمىخوريم كه با همراهى امام حسين عليه السلام و ايثار و فداكارى بىنظير
خود در جبهه حق و حمايت خالصانه از پيشوايشان، او را در دستيابى به اهداف خود، بويژه
تحقق امر به معروف و نهى از منكر، يارى كردند.
از جمله تفاوتهاى
مهمّ شرايط نيرويى و خواص دوران امام حسن عليه السلام با دوران امام حسين عليه السلام
همين مسأله است. در زمان امام حسن عليه السلام برغم تلاشهاى آن بزرگوار در جذب و بسيج
نيروهاى وفادار به آرمانهاى امامت به منظور رويارويى با معاويه، نهتنها نيروى مورد
نظر آن حضرت فراهم نشد كه آنان هم كه داعيه جانبدارى از حق را داشته و
[1] تارِیخ
طبرِی، ج 5، ص 403 و کامل ابن اثِیر، ج 4، ص 48.