نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 175
پرداخت. پس از ساعتى
بيرون آمد و به برادرش عبدالله فرمود: اگر مىپندارى كه بعد از پدرت امام هستى برخيز
و آنجا كه من نشستم بنشين! عبداللّه رنگ از چهرهاش پريده برخاست و با شرمندگى از نزد
امام بيرون رفت. [1]
ب- اثبات امامت خويش:
امام عليه السلام در اين مرحله، با صراحت، مردم را به پذيرش امامت خود فرامىخواند
و با گفتار و نشان دادن كرامات فراوان، درصدد تبيين و تثبيت امامت خود برآمد و از اين
طريق حق را براى مردم آشكار ساخت. دعوت صريح و عمومى آن حضرت خطاب به متحيّران در امر
امامت چنين بود:
«لا
الَى الْمُرْجِئَةِ، وَ لا الَى الْقَدَرِيَّةِ، وَ لا الَى الزَّيْدِيَّةِ وَ لا الَى
الْمُعْتَزِلَةِ، وَ لا الَى الْخَوارِجِ، الَىَّ، الَىَّ، الَىَّ.» [2]
نه بسوى مرجئه، نه
قدريّه، نه زيديّه، نه معتزله و نه خوارج برويد؛ بلكه بسوى من، بسوى من، بسوى من بياييد.
2- رهبرى
تشكيلات شيعى
از جمله محورهاى
مهمّ فعاليّتهاى امام كاظم عليه السلام رهبرى تشكيلات سياسى شيعه و نظارت بر عملكرد
ايشان و تقويت و پشتيبانى آنان بود. اين بخش از فعّاليّت امام عليه السلام، سرّى و
دور از چشم عموم انجام مىگرفت، از اين رو براى اثبات آن نبايد در انتظار دلائل و شواهد
روشن بود.
وجود مفضّل بن عمر
بهعنوان «باب» امام، تقسيم ياران آن حضرت به افراد عادى، موثق و خواص از سوى محدثان،
[3] سعايت محمد بن اسماعيل نزد هارون كه همزمان دو خليفه بر روى زمين، يكى در حجاز
و ديگرى در عراق فعّاليّت دارند و براى آنان خراج جمع مىشود، [4] داستان گرفتارى محمد
بن ابى عمير به دست هارون و درخواست