نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 46
تحميل كنند؛ ولى
وقتى اطمينان پيدا كردند كه از راه گفتگو و تهديد نمىتوانند امام را متقاعد كنند به
كارشكنى و مبارزه با حكومت نوپاى علوى برخاستند.
1- پيمانشكنان
نخستين واكنش نظامى
عليه امام در جمادىالثانى، سال 36 هجرى حدود شش ماه پس از روى كار آمدن حكومت جديد،
با تحريك گروهى پيمانشكن به رهبرى طلحه، زبير و عايشه، روى داد كه منجر به جنگ جمل
شد.
مستمسك پيمان شكنان
چند مطلب بود. نخست آن كه عثمان مظلوم كشته شده است و بايد قاتلان وى شناسايى و مجازات
شوند. اين در حالى مطرح مىشد كه اين سه نفر بيشترين سهم را در آشوب عليه عثمان داشتند.
محور ديگر آن كه آنان مدعى بودند به اجبار بيعت كردهاند، از اين رو تعهدى نسبت به
اطاعت از خليفه ندارند. راه حلّى كه مطرح كردند «شورا» بود تا شايد در اين بستر، خواب
خويش را تعبير كنند. نكته سوم آن كه حضرت در امور با آنان مشورت نكرده و ايشان را در
كار خلافت شريك نساخته و به آنان به چشم افراد عادى نگريسته است.
امير مؤمنان عليه
السلام با منطق به خواستههاى واهى آنان پاسخ داد؛ ليكن طبيعى بود كه آنان قانع نشوند.
از اين رو، طلحه و زبير به بهانه عمره، مدينه را به عزم مكّه ترك كردند و در آنجا با
همكارى عايشه و پيوستن كارگزاران بركنار شده عثمان كه به مكّه روى آورده بودند، به
آنان، هسته مركزى ناكثان تشكيل شد.
پيمانشكنان با استفاده
از ثروت امويان و تحت پوشش خونخواهى عثمان و پيش انداختن عايشه، ارتشى تشكيل داده و
به سوى بصره رهسپار شدند. مدافعان بصره در برابر مهاجمان نتوانستند چندان مقاومت كنند؛
از اين رو پس از مجروح و كشته شدن تعداد زيادى از نيروهاى امام و دستگيرى عثمان بن
حنيف استاندار بصره، شهر به تصرف مهاجمان درآمد.
حضرت امير عليه السلام
پيش از درگير شدن با پيمانشكنان، از راههاى مختلف تمام تلاش خود را در حفظ صلح و
جلوگيرى از خونريزى به كار برد؛ ليكن مؤثر نشد چون شورشيان تصميم بر جنگ داشتند. امام
ناچار با آنان وارد جنگ شد و پس از نبرد
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 46