امام حسن عليه السلام
پس از فراغت از مراسم تجهيز و دفن پدر بزرگوارش به مسجد رفت و در حضور انبوه مردم عزادار
بر منبر برآمد و ضمن اعلام خبر شهادت امير مؤمنان عليه السلام و بيان شمّهاى از فضائل
آن حضرت، به معرّفى خويش پرداخت و خود را عضو خاندانى دانست كه خداوند در كتاب خود،
مودّت و محبّت آنان را بر همگان واجب دانسته و فرموده است:
(قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ اجْراً الَّا الْمَوَدَّةَ
فِى الْقُرْبى)[2]
بگو: من هيچ پاداشى
از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستى نزديكانم.
سخنان امام عليه
السلام حاضران را تحت تأثير قرار داد و زمينه بيعت آنان را با فرزند پيامبر صلى الله
عليه و آله فراهم ساخت؛ از اين رو به محض آنكه عبداللّه بن عباس بپا خاست و مردم را
به بيعت وى فراخواند، همگان دعوت او را پذيرفتند؛ گروه گروه به آن حضرت روى آورده با
وى بيعت كردند. [3]
با پخش خبر بيعت
كوفيان با امام مجتبى عليه السلام در ديگر شهرها، همچون بصره، مدائن، حجاز، يمن و فارس،
مردم آن سامان نيز با كوفيان در بيعت با امام حسن عليه السلام هماهنگ شدند. [4] بدين
ترتيب، دومين پيشواى شيعيان با بيعت عمومى و اختيارى مردم بهويژه بزرگان و زبدگان
مهاجر و انصار بر كرسى خلافت الهى تكيه زد و زمام امور مسلمانان را به دست گرفت.
امام عليه السلام
در نخستين اقدامات، به تدبير امور ادارى و سياسى مملكت اسلامى پرداخت. ضمن نصب يا ابقاى
كارگزاران بر مناصب دولتى، دستورها و رهنمودهاى لازم