نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 60
عراق به همان ديد
مىنگريستند كه به حكومت شام؛ ليكن پس از به شهادت رساندن امير مؤمنان عليه السلام
نوبت معاويه بود؛ از اين رو آنان كه به تنهايى توانايى رويارويى با حكومت شام را نداشتند
سعى كردند با پيوستن به جبهه امام حسن عليه السلام و تقويت آن، به هدف خود دست يابند
و در مرحله بعد به براندازى حكومت امام مجتبى عليه السلام بپردازند.
پيروان: توده انبوهى
از مردم كوفه را پيروان فرومايه و بىانگيزه تشكيل مىداد. اينان به خاطر نداشتن خط
مشى فكرى و سياسى مستقل، همواره از جريانات حاكم متأثّر مىشدند. بعضى از آنان كه از
نژاد بردگان و موالى- بودند و به گفته طبرى بيست هزار مرد مسلّح كوفى را تشكيل مىدادند-
[1] به هيچ اصلى پايبند نبودند و حاضر بودند در برابر پول و مقام به هر جنايتى دست
بزنند. جمعى ديگر، كوركورانه و بدون اراده، پيرو رؤساى قبائل خود بودند و محرك آنان
در حمايت از جريانى، عصبيّت قومى و قبيلهاى بود نه بينش و آگاهى.
شيعيان: كه نسبت
به گروههاى ديگر جمع محدودترى را تشكيل مىدادند و در ميان آنان تعدادى از بازماندگان
مهاجر و انصار نيز به چشم مىخورد. [2]
در چنين جوّ آشفته
و آكنده از گرايشها و عقايد گوناگون، فرجام كار از ديد امام حسن عليه السلام پنهان
نبود، ليكن از آنجا كه از يك طرف از جانب پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام
بر اين مقام منصوب شده بود، از سوى ديگر، آمادگى و بيعت مردم، حجّت را به ظاهر بر او
تمام كرده بود، زمام امور را به دست گرفت و در آن موقعيّت بحرانى به قدرى حكيمانه و
واقعبينانه عمل كرد كه بهتر از آن در چنان وضعى امكان نداشت: