نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 66
يعقوبى مىنويسد:
قبيله طىّ هزار جنگجو داشت كه از فرمان عدىّ سرنمىپيچيدند. [1]
گروه دوّم كه اكثريت
خواص جبهه حق را تشكيل مىدادند افرادى بودند كه به امام و آرمانهاى امامت ايمان و
اعتقاد راسخ نداشتند. منافع مادى و مصالح گروهى و قومى، قوىترين انگيزه آنان از شركت
در جبهه امامت بود. آنان تا آنجا از امام جانبدارى مىكردند كه منافعشان به خطر نيفتد.
در هر رويدادى سعى مىكردند امام را همراه خود كنند. حتى در جريان بيعت، كسانى از اينان
اصرار داشتند در شرايط بيعت، جنگ با ستمگران را بگنجانند؛ به اين معنا كه ما بر سر
نبرد با معاويه بيعت مىكنيم. ليكن امام مجتبى عليه السلام حاضر به پذيرش اين شرط نشد
و فرمود با آنان بيعت مىكند به اين شرط كه با هر كس جنگيد بجنگند و با هر كس به مسالمت
برخورد كرد با مسالمت برخورد كنند. [2]
عدم پذيرش اين شرط
از سوى امام به معناى ناخشنودى آن حضرت از جنگ با معاويه نبود؛ بلكه هدف اصلى، حفظ
اقتدار مقام امامت بود. زمامدار بايد در امر مهمى همچون جنگ و صلح مختار باشد.
كوتاهى خواص در حمايت
از امام زمانشان از آغاز خلافت حسن بن على عليه السلام مشهود بود؛ ليكن در جريان عزيمت
به جبهه نبرد با معاويه تبديل به خيانت آشكار شد. در شرايطى كه نيروهاى شام تا سرزمينهاى
«مَسْكِن» پيش آمده بودند، امام حسن عليه السلام دوازده هزار نفر از نيروها را به فرماندهى
«عبيداللّه بن عباس» به رويارويى آنان فرستاد.
انتخاب عبيداللّه
بدين جهت بود كه وى علاوه بر توانايى و كفايت، از خويشان امام بهشمار مىرفت. افزون
بر آن، سينهاى پركينه از معاويه داشت؛ زيرا چندى پيش دو تن از فرزندانش توسط بسر بن
ارطاة، فرمانده خونخوار معاويه كشته شده بودند. در عين حال، امام عليه السلام احتياط
را از دست نداد و دو معاون براى وى برگزيد. يكى قيس بن سعد و ديگرى سعيد بن قيس.
عبيداللّه پيش رفت
و در مقابل نيروهاى شامى موضع گرفت. معاويه لشكرى به جنگ وى فرستاد ولى مجبور به عقبنشينى
شد. معاويه پس از اين زورآزمايى ابتدايى درصدد
[1] حِیات
فکرِی و سِیاسِی امامان شِیعه، ص 140 به نقل از تارِیخ
ِیعقوبِی، ج 2، ص 181.
[2] ر.ک: کامل
ابن اثِیر، ج 3، ص 402؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 29 و ترجمة الامام الحسن من
تارِیخ دمشق، ص 174.
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 66