نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 67
تكرار تجربه صفين
و اعمال نيرنگ برآمد. چون شب شد پيكى نزد عبيداللّه فرستاد كه حسن بن على به من پيشنهاد
صلح داده و امر خلافت را به من واگذار كرده است تو نيز اگر تحت فرمان من درآيى فرمانروا
خواهى بود و يك ميليون درهم به تو خواهم داد كه نيمى از آن را هماكنون مىپردازم و
نيم ديگر را پس از ورود به كوفه.
عبيداللّه فريفته
هدايا و وعدههاى معاويه شد و شبانه همراه گروه زيادى به معاويه پيوست. [1]
همزمان با خيانت
عبيداللّه، شاهد خيانت بعضى ديگر از خواص در جبهه ساباط مدائن هستيم. معاويه همزمان
با اعمال نيرنگ در جبهه مَسْكِن، نمايندگانى به ساباط فرستاد تا درباره صلح با امام
حسن عليه السلام گفت و گو كنند. وقتى آنان دست خالى از خيمه امام بازگشتند، براى تحريك
خوارج، بلند- بگونهاى كه مردم بشنوند- مىگفتند: خدا بهوسيله فرزند پيامبر، خون مردم
را حفظ كرده فتنه را خوابانيد و آرزوى صلح را برآورده ساخت.
اين سخنان سپاه را
مضطرب كرد و آنان را عليه امام حسن عليه السلام برانگيخت به حدّى كه بر او شورش كرده،
آنچه در خيمهاش بود غارت نمودند. شيعيان، امام را در ميان خود گرفته از معركه دور
كردند. با اين حال جرّاح بن سنان يكى از سران خوارج با اين فرياد كه تو همانند پدرت
مشرك شدهاى ضربتى بر ران امام عليه السلام زد و او را مجروح كرد. [2]
زمينههاى
صلح
بدون شك توطئههاى
معاويه، از مهمترين عوامل زمينهساز صلح بهشمار مىرود. از پخش دروغ و شايعه در ميان
سپاه عراق گرفته تا فريفتن فرماندهان، پخش اسناد خيانت اشراف و سران قبايل كوفه و نامههاى
وفادارى و سرسپردگى آنان كه براى معاويه نوشته بودند. اين توطئهها در ايجاد شكاف و
يأس در سپاه عراق بسيار مؤثر بود و نهتنها روح مقاومت و انسجام سربازان را در هم شكست
كه زمينه مساعدى براى پديد آوردن روح تمرّد فراهم ساخت. بهگونهاى كه بسيارى از آنان-
به گمان اين كه پيروى از رؤساى قبايل
[1]
ِیعقوبِی در ج 2، ص 214 تارِیخ خود نوشته عبِیدالله با هشت
هزار نفر از نِیروهاِیش به معاوِیه پِیوستند.
[2] ر.ک:
تارِیخ ِیعقوبِی، ج 2، ص 215 و ارشاد، ص 190.
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 67