نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 98
وضع اميرالمومنين
نيز چنين بود، وى پس از آن كه خود را تنها و بى يار و ياور ديد تسليم خواست اكثريت
شد و از اداره امور سياسى جامعه صرف نظر كرد نه آن كه خلافت را به ديگرى واگذار كرده
و به عنوان خليفه با وى بيعت كرده باشد.
2- دعوت
مردم كوفه
خبر خود دارى امام
عليه السلام از بيعت با يزيد و هجرت به مكّه در ميان مسلمانان پخش شد. كوفيان كه از
مدتها قبل انتظار چنين روزى را مىكشيدند، با شنيدن اين خبر تشكيل جلسه داده و تصميم
گرفتند امام عليه السلام را براى به دست گرفتن قدرت به كوفه دعوت كنند. در پى آن، نامهاى
با امضاى چند تن از سران شيعه براى امام حسين عليه السلام ارسال شد. امام در پاسخ چيزى
نفرمود تا آن كه نامههاى فراوان ديگرى همراه با پيكهاى مختلف پى در پى رسيد. [1]
در چنين شرايطى امام
نمىتوانست بى تفاوت بماند، چرا كه حجت بر او تمام بود. اگر امام حسين عليه السلام
به دعوت كوفيان توجه نمىكرد، مسلّم در برابر افكار عمومى محكومبود و همگان مىگفتند:
فرصت بسيار مناسبى را از دست داده است. موقعيّت امامحسين عليه السلام در اين زمينه
درست بر خلاف موقعيت امام حسن عليه السلام بود. در دوران امام حسن عليه السلام، جوّ
سياسى عليه آن حضرت بود و آن مقدار نيرو راهم، حضرت به زحمت توانست فراهم آورد كه بعدها
همانها هم پراكنده شدند و اين امام حسن بود كه به آنها اتمام حجت مىكرد. ولى وضع
امام حسين به گونهاى ديگر بود. وى بدون آنكه كمكى از مردم كوفه خواسته باشد، هيجده
هزار نفر با دوازده هزار نامه او را به كوفه دعوت و آمادگى خود را براى كمك به او و
به دست گرفتن خلافت اعلام كردند. در چنين شرايطى امام عليه السلام براى آن كه حجت خود
را بر مردم كوفه تمام كند، دعوت آنان را برغم آن كه آينده را تاريك مىديد- پذيرفت.
البته بايد به اين
نكته توجه داشت كه حركت امام عليه السلام از مكه به سمت كوفه تنها به علّت دعوت كوفيان
نبود. بلكه در كنار اين عامل دو عامل ديگرى وجود داشت كه خروج
[1] سِید بن
طاووس در اللهوف، ص 15. تعداد مجموع نامهها را دوازده هزار عدد نوشته است.
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 98