نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 113
ديلم نام مردمى بومى قديم ناحيه ديلم كه آلبويه از ميان
آنان برخاستند ديلميان تا قرن هشتم وجود داشتند و از تيره گيل جدا بودهاند. در قرن
هشتم سادات كيايى بسيارى از آنها را كشتند و آنچه باقى ماندند با مردم گيل در آميخته
و گيلكهاى امروزى فرزندان و بازماندگان دو تيرهاند. [1]
سرزمينهاى ساحلى درياى خزر را «گيلان» و ناحيه كوهستانى
مُشرف بر اين اراضى را «ديلم» گويند. ديلميان تا اواسط قرن دوم هجرى به دين اسلام نگرويدند،
ولى با دعوت علويان زيدى مذهب چون حسن بن زيد، محمد بن زيد و حسن بن على (اطروش) مسلمانان
شدند و حكومت مستقلى تشكيل دادند.
در نيمه اول قرن چهارم، از همين ناحيه، حكومتى برخاست
كه به نام جدّ بنيانگذاران آن «بُويَه»، [2] حكومت آل بويه نام گرفت و به سبب جانبدارى
از مذهب شيعه و سلطه مطلقه بر دستگاه خلافت، از ديگر حكومتهاى مستقلى كه تا آن زمان
به وجود آمده بود، تمايز آشكارى يافت.
آل بويه، فرزندان ابوشجاع بويه ديلمى بودند. وى مردى فقير
بود كه از راه ماهيگيرى ارتزاق مىكرد. ابوشجاع، سه پسر داشته كه به ترتيب سن، نامهايشان
على، حسن و احمد بود كه بعدها به «عماد الدوله»، «ركن الدوله» و «معزّ الدوله» ملقّب
شدند. ابواسحاق صايى و ابن ماكولا، نسب آل بويه را به بهرام گور رساندهاند؛ ولى ابن
مسكويه، آنان را از فرزندان يزدگرد مىداند. [3]
بويهيان نخستين بار با خدمت در لشكر علويان چون حسن بن
على معروف به الناصر الى الحق و حسن بن قاسم، معروف به داعى صغير به فرماندهى رسيدند.
[4]
پس از مرگ حسن بن على اطروش، ماكان بن كاكى و پسران ابوشجاع
كه از سران سپاه او بودند، با حسن بن قاسم (داعى صغير) بيعت كرده توانستند بر طبرستان،
رى، قزوين، زنجان، قم، ابهر و ديگر ولايتهاى پيوسته به رى تسلّط يابند. [5]
[1] . لغتنامه، دهخدا، ذيل عنون «ديلم»؛ علىاصغر، فقيهى،
آل بويه و اوضاع زمان ايشان با نمودار از زندگى مردم آن عصر، ص 36-37
[2] . كلمه «بُوْيَه» يك واژه فارسى است به معناى اميد
و آرزو، آل بويه از اخلاف پادشاهان ساسانى بودند و چون زمان طولانى در سرزمين ديلم
اقامت داشتند به آنها ديلمى گفته شده است. (آل بويه و اوضاع زمان ايشان...، ص
36-37)