نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 133
اصفهان، فارس و باختر ايران، گرديد. ولى اين حكومتها همه
كشور ايران را در قلمرو خود نداشتند. نخستين كسى كه توانست اساس وحدت ملى را پايهگذارى
كند شاه اسماعيل صفوى است. وى نه تنها كشور ايران را تحت يك حكومت درآورد، بلكه به
واسطه رسمى كردن تشيع مردم ايران را از هر قوم و زبان با يكديگر متحد و متفق نمود و
آنها را از سلطه بيگانگان نجات داد.
1- 1. نسب صفويه
نسب سلسله صفويه به صفىالدين اردبيلى مىرسد كه در زمان
خود قدوه اهل عرفان بود و بزرگان و رجال مملكت براى وى احترام خاص قائل بودند.
برخى از مورخين نسب اجداد شيخ صفى را به امام موسى كاظم
(ع) مىرسانند. شيخ صفى در سال 650 قمرى در كلخوران، قريهاى در سه كيلومترى شمال غربى
اردبيل به دنيا آمد، [1] نامش اسحاق و پدرش سيد امينالدين جبرئيل بود. جبرئيل فرزند
صالح فرزند قطبالدين احمد، فرزند صلاحالدين رشيد فرزند سيد محمد فرزند سيد عوض خواص
فرزند فيروز شاه است كه نسب وى را مورخان به ابوالقاسم حمزه فرزند امام موسى كاظم
(ع) هفتمين امام شيعيان مىرسانند.
شيخ صفى از اوان كودكى به عبادت و رياضت گذراند و چون
در نهايت زيبايى و جمال بود، پدر و مادرش كمتر اجازه خارج شدن از منزل را به وى مىدادند.
پس از بلوغ و روييدن مو بر صورتش با اصرار از مادر اجازه سير آفاق و انفس گرفت. در
اين سياحت عاقبت به شيراز رسيد و در آنجا با بسيارى از عرفا و صاحبدلان همچون شيخ
مصلحالدين سعدى شيرازى و مولانا رضىالدين مانقى ديدار كرد و در خدمت مولانا، علم
تفسير قرآن بياموخت.
سپس با راهنمايى برخى از بزرگان، به حضور امير عبدالله
كه داراى نسب سيادت، زهد و تقوى و حالت عرفانى بود رسيد. امير عبدالله، به وى گفت:
اى فرزندم از شرق تا غرب عالم كسى كه مشكل تو را حل تواند كرد جز شيخ زاهد گيلانى نيست.
شيخ صفى از شيراز به اردبيل باز آمد و پس از ديدار با مادر و خويشاوندان خود، به ديدار
شيخ زاهد گيلانى شتافت و تحت تربيت وى قرار گرفت و با دخترش «بىبى فاطمه» ازدواج كرد
و پس از درگذشت شيخ زاهد، بنا به وصيّت و شايستگى، جانشين وى گرديد و از گيلان به اردبيل
بازگشت. [2]