نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 135
شكى نيست برخى نيز آوردهاند: «وى مريدان خود را در ابتدا
در پنهانى به مذهب جعفرى هدايت مىكرد و پس از فراوان شدن مريدان، پيروان خود را به
اظهار مذهب جعفرى دستور داد و در مواردى كه عقيده مفتيان اهل سنت را برخلاف اصول مذهب
خويش مىديد، بىپروا انكار مىكرد و خلاف آن را اعلام مىنمود.» [1] برهان نيز در
ملحقات روضة الصفاى ناصرى مىنويسد:
زياده بر سى سال بر سجاده ارشاد مكين بود و بيشتر از صد
هزار كس را در ضمن اظهار اسرار اوراد و اذكار بر طريقه طريقت حقه ائمه اثنىعشر عليهم
سلام الله الملك الاكبر راهنمايى فرمود ... شيخ در مكاشفات خود ديده بود كه اولاد وى
پاى بر تخت سلطنت خواهند گذاشت و رايت حقيقت آيت مذهب حقه جعفرى خواهند برافراشت. لهذا
در باب تقويت طريقت حيدرى و ترويج ملت جعفرى هم اولاد خود را وصيت مىنمود و ترغيب
مىفرمود. [2]
4- 1. جانشينان شيخ صفىالدين
پس از فوت شيخ صفى در سال 735 قمرى پسرش صدرالدين جاى
او بگرفت و تاسال 794 قمرى با كمال احترام و شهرت با زهد و تقوى به سر برد. قاسم انوار،
شاعر معروف يكى از مريدان او بود. برخى از عرفا از وى تمجيد كردهاند و سلاطين وقت
به خدمتش مىرسيدند.
پس از صدرالدين، پسرش خواجه على پيشواى آن سلسله گرديد
و در سال 830 قمرى در فلسطين بدرود حيات گفت و پسرش شيخ ابراهيم معروف به شيخ شاه بر
جاى او نشست.
پس از شيخ شاه پسر كوچكترش شيخ جنيد جانشين او شد.
شيخ جنيد به ديار بكر رفت و طرف توجه اوزون حسن، حاكم
مقتدر آق قويونلو واقع شد و خواهر خود را به ازدواج او درآورد و به اين وسيله مريدان
شيخ جنيد را به طرف خود جلب كرده، ده هزار نفر از صوفيان سلحشور حاضر به خدمت او گشتند
و موجب خوف و هراس جهانشاه، حاكم آذربايجان و عراقين گرديد. شيخ جنيد پس از مراجعت
به اردبيل، با مريدان
[1] . دائرةالمعارف تشيع، ذيل عنوان «صفى الدين اردبيلى»،
شرح جنگها و تاريخ زندگانى شاه اسماعيل صفوى، ص 35