responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم    جلد : 1  صفحه : 14

درس اول: كليات‌

1. معناى لغوى و اصطلاحى شيعه و تشيع‌

واژه «شيعه» به معناى پيرو و طرفدار است، و نيز گروهى كه اعضاى آن بر امرى يك سخن شوند و همچنين به معنى گروه ياران آمده است. [1] اين واژه با معناى لغوى‌اش در قرآن و روايت نيز آمده است: (وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لإِبْراهيمَ). (صافات: 83) پيامبر (ص) نيز فرمود: «ان عليّاً وَ شيعَتُهُ هُمُ الفائِزُون». [2]

تشيع نيز در لغت به معناى پيروى، يارى و ولايت كسى را داشتن است؛ البته به مذهب شيعه نيز «تشيع» اطلاق مى‌شود.

شيعه در اصطلاح به مسلمانانى مى‌گويند كه حضرت على (ع) را پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) خليفه و امام شرعى مى‌دانند و معتقدند امامت آن حضرت به وسيله نص و تعيين، از جانب خداوند و با معرفى پيامبر (ص) صورت گرفته و عمل كسانى را كه پس از پيامبر (ص) در سقيفه بنى‌ساعده گرد آمدند و غير على (ع) را به خلافت برگزيدند، نمى‌پذيرند. [3]

ابن خلدون مى‌نويسد: «شيعه در لغت به معنى ياران و پيروان مى‌باشد و در اصطلاح فقيهان و متكلمان، اعم از پيشينيان و پسينيان به پيروان على (ع) و فرزندانش اطلاق مى‌شود». [4]

شهرستانى در معناى اصطلاحى شيعه گفته است: «شيعه به كسانى مى‌گويند كه تنها از على (ع) پيروى مى‌كنند و قائل به امامت منصوص اويند و او را وصى مى‌دانند». [5]


[1] . فيروزآبادى، قاموس المحيط، ذيل عنوان «شيع»؛ على اكبر، دهخدا، لغت‌نامه

[2] . محمد بن محمد بن نعمان، مفيد، الارشاد فى معرفة حجج اللّٰه على العباد، ج 1، ص 41

[3] . لغت‌نامه دهخدا، ذيل عنوان «شيعه»؛ ر. ك: فياض لاهيجى، عبد الرزاق، گوهر مراد، ص 365-369

[4] . عبد الرحمن، ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص 196

[5] . محمد بن عبد الكريم، شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 130

نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم    جلد : 1  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست