نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 143
حركت تدريجى ادامه داشت. شاهد، آن كه هيچگونه جنبش ضد
شيعى مسلحانه در ايران برپا نشد. جدا از ترس و هراسى كه وجود داشت، نيروهاى مخالف انگيزهاى
براى مخالفت نداشتند به طورى كه در سالهاى درگيرى صفويان با عثمانيها، هيچ نيروى داخلى
به دليل سنّى بودن به حمايت از عثمانيها اقدامى ننمود.
شاه اسماعيل نه تنها در تبريز با جنبشى روبهرو نشد، بلكه
در بسيارى از شهرهاى مركزى ايران مشكل چندانى نداشت. در شيراز بسيارى از مردم به راحتى
تشيع را پذيرفتند. [1] عبدى بيگ مىنويسد:
«برقرارى دولت شيعى تا آن زمان ميسر نشده بود و زمانى
هم كه خدابنده تشيع را اعلام كرد، بسيارى از شهرها مخالفت كردند كه از جمله آنها اصفهان
بود. بعد از آن تلاشى صورت نگرفت تا آنكه سلطان حسين بايقرا خواست تا «اسامى دوازده
امام را در خطبه ذكر كند، اما هجوم عام به مرتبهاى رسيد كه مير سيدعلى قائنى را از
منبر به زير كشيدند. ... اما در عهد نواب كامياب خاقانى، شاه اسماعيل صفوى، اين توفيق
شد كه سكه و خطبه به نام ائمه هدى (ع) مزيّن ساخت و غلغله تبرا در گنبد فيروزهگون
فلك انداخت و مذهب حق شيعه اماميه اثنىعشرى را كه در زمان ائمه معصومين در لباس تقيه
مستور بود ظاهر و شايع گردانيده شمشير خارجىكش برافروخت و روى زمين از متمردان بپرداخت
و اين مذهب آن چنان رواج گرفت كه حال به دولت شاه دين پناه، ابوالمظفر شاه طهماسب در
ممالك غير محروسه آن حضرت نيز بىمزاحمى معمول است، چنان كه در هندوستان پادشاه نظام
الملك و سپاهى و رعاياى او اين مذهب دارند. [2]
يكى ديگر از نصوص تاريخى درباره برخورد شاه اسماعيل با
مسئله رسميت بخشيدن تشيع در ايران مىنويسد:
چون پادشاه منصور- اسماعيل- در موضع شرور بر وجهى كه مسطور
گشت به وصال شاهد فتح و فيروزى مسرور گرديد ...، سر منبر و روى زر را به اسامى سامى
ائمه معصومين- صلواتالله عليهم اجمعين- رتبت زينت بخشيد و پيكر سعادت اثر مذهب عليه
اماميه را كه مدت مديد به واسطه غلبه سنيه در زاويه خفا مخفى بود به مرتبه ظهور رسانيد
و حكم فرمود كه در مساجد و