نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 150
رو سياست اقتضا كرد كه تا حدودى با مردم مدارا كند. ولى
پس از شكست در قزوين، جنون سلطنت او را گرفت و دست به قلع و قمع زد و حكم برترى افاغنه
از همه طوايف و پايينتر بودن شيعيان از همه را صادر كرد. او به ترتيب، سنّيان، ارامنه
و نصارى، هنديها، آتش پرستان، يهوديان و آخرين گروه را شيعيان به شمار آورد.
طايفه غلجانى با حكومت دو پادشاه، محمود و اشرف پس از
هفت سال حكومت، به دست نادرشاه افشار منقرض گرديد. [1]
3. دوران نادرشاه افشار
نادر يكى از سرداران صفويه بود كه توانست در مدت كوتاهى
همه فتنهها را خاموش كند.
وى در هشتم رمضان 1148 قمرى وارد صحراى موغان (مغان) گرديد
و دستور احضارِ اعيان و اشراف و جمعى از روحانيون و حاكمان و رؤساى لشكرها در تمام
نقاط ايران را به آنجا صادر كرد. پس از حضور آنها، به شرح خدمات خود در باره طرد اجانب
از خاك ايران و ايجاد وحدت سياسى و نظامى پرداخت و گفت:
من وظيفه خود را در باب اصلاح نظام و تشكيل نيروى جديد
و برقرار ساختن امنيت در كشور انجام دادم، اينك طهماسب دوم و فرزندش، عباس ميرزا هر
دو حيات دارند. شما يكى از آن دو يا هر كس ديگر را كه مىخواهيد به سلطنت برداريد و
من نيز به خراسان مىروم تا بقيه عمرم را به راحتى بگذرانم. [2]
از آنجا كه نادر لياقت خود را در مدت دو سال بروز داده
بود، حاضران وى را براى سلطنت نامزد كردند و گفتند: لايقتر از تو كسى را براى سلطنت
سراغ نداريم. نادر پس از چهل روز خوددارى، قبول سلطنت را به شرط پذيرش پيشنهادش از
طرف نمايندگانِ ايلات و قبايل كه به ملاقاتش آمده بودند موكول كرد و گفت: «اختلاف مذهب
بين ايران و عثمانى و بسيارى از اقوام مجاور ايران موجب بروز جنگها و ناامنى شده است.
بايد مردم ايران دست از مذهب تشيع بردارند و همه پيرو امام جعفر صادق (ع) شوند و من
دربار عثمانى را وامىدارم كه مذهب
[1] . ر. ك: محمود افشار، يزدى، افغاننامه، ج 1، ص
559-582
[2] . عباس، پرويز، تاريخ دوهزاروپانصدسالۀ ايران،
ج 3، ص 113-114
نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 150