نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 153
امام خمينى مىفرمايد:
شما نمىدانيد كه آن وقتى كه مىخواست حكومت به قاجار
برسد و يك انقلابى بود كه يك رژيم سلطنتى را به يك رژيم سلطنتى ديگر يعنى يك طايفهاى
را از بين ببرند و طايفهاى ديگر بيايند آغا محمد قجر در ايران چه كرد و برجهايى كه
از سرهاى مردم درست كرد و امثال اينها. [1]
در زمان فتحعلى شاه طبق معاهدات ننگين گلستان و تركمنچاى
بسيارى از شهرهاى ايران به روسها واگذار شد و ايران از حق كشتىرانى در درياى خزر محروم
گرديد و دست اجانب بر اين كشور باز شد و لطمه بزرگى به حاكميت ايران وارد آمد.
در زمان محمد شاه محاصره هرات صورت گرفت كه جز خسارت فايده
ديگرى نداشت و عاقبت در زمان ناصرالدين شاه ايران از حاكميت خود بر هرات و تمام افغانستان
چشم پوشيد و محمد شاه با كشتن صدر اعظم خود ميرزا ابوالقاسم فراهانى كه فردى دانشمند،
اديب، مدير و مدبر بود لطمه ديگرى بر اين كشور وارد كرد.
در زمان ناصرالدين شاه، از طرف مشرق ايران، خيوه و مرو
و نقاط ديگر به دست روسها افتاد و نفوذ ايران بر بغداد و سليمانيه از دست رفت. اين
پادشاه با كشتن شخصيت بزرگ، خدوم، آگاه و سياستمدارى چون اميركبير ضربه مهلكى بر اين
كشور وارد كرد.
در دوران قاجار، ثروتى كه صفويه و نادر اندوخته بودند
بر باد رفت و علاوه بر آن يك سلسله امتيازات به خارجيان داده شد كه موجب دخالت آنها
در امور داخلى اين كشور گرديد. [2]
1- 5. مسائل مذهبى و دينى
خاندان قاجار تظاهر به مذهب مىكردند، ولى معلوم نيست
اين گونه كارها از اعتقاد قلبى بوده يا براى فريب مردم و دوام سلطنت خويش بوده است.
در اين دوران برخى از بزرگان دينى براى تقويت مذهب با سلاطين قاجار همكارى داشتند،
ولى آنها با روحانيون آگاه و بيدار و مخالف استبداد و استعمار چون سيد جمالالدين اسدآبادى،
سيد محمدحسن شيرازى مرجع بزرگ عالم تشيع رفتار خوبى نداشتند. سيد جمال را تبعيد كردند
و به نصايح ميرزاى