نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 27
كسى را بر ديگرى حقى باشد كه ديگرى را بر او حقى نباشد،
چنين حقى مختص خداوند سبحان است و آفريدهها را چنين حقى نيست. [1]
حضرت على در قسمتى از خطبه مفصل صفين پيرامون حقوق متقابل
امام و امت و ثمرات رعايت آن مىفرمايد: «و بزرگترين حقها كه خداوند سبحان واجب گردانيده،
حق والى بر رعيت و حق رعيت بر زمامدار و والى است. اين حكم را خداوند سبحان براى هر
يك از زمامدار و رعيت بر ديگرى واجب فرموده است و آن را سبب نظم و آرامش براى دوستدارى
ايشان يكديگر را و ارجمندى براى دينشان قرار داده است. پس حال رعيت نيكو نمىشود مگر
به خوشرفتارى حكمفرمايان، و حال حكمفرمايان نيكو نمىگردد، جز به ايستادگى رعيت در
انجام دستور ايشان.
پس هرگاه رعيت حق والى و والى حق رعيت را ادا نمود، حق
در ميانشان ارزشمند و برنامههاى دينشان برقرار و روشهاى عدل و درستكارى برپا و سنتها-
احكام- در جايگاه خود جريان پيدا مىكند و بر اثر آن روزگار اصلاح مىشود و به دوام
و پايندگى دولت و حكومت اميد مىرود و طمعهاى دشمنان از ميان مىرود (اجانب را برايشان
تسلطى نخواهد بود». [2]
حضرت على در جاى جاى نهج البلاغه [3] به خصوص در عهدنامه
مالك اشتر [4] ملاكها و معيارهاى حقوق متقابل حاكم اسلامى و مردم را تبيين نموده است
كه اين خود بيانگر مبانى انديشه سياسى تشيع است.
پرسش
1. واژه شيعه در قرآن و روايات به چه معانى به كار رفته
است؟
2. شيعه در اصطلاح به چه كسانى گفته مىشود؟
3. به چه دليل ولايت و امامت تداوم نبوّت است؟
4. معناى عصمت چيست؟ و به چه دليل بايد امام معصوم باشد؟
5. درباره اصول و مبانى انديشه سياسى شيعه به اختصار توضيح
دهيد؟