نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 30
2. دلايل
عقلى در اثبات اصل ولايت و امامت
الف) عدالت و لطف پرودرگار:
از عدالت و لطف پروردگار نسبت به نوع بشر به دور است كه
مسئله رهبرى و امامت را مجمل گذارد؛ زيرا همان ملاحظات عقلى كه فرستادن انبيا و رسولان
را ايجاب مىكرد، جانشينى رهبران شايسته و كارآمد در غياب آنان را براى به عهده گرفتن
ولايت و رهبرى پيروانشان نيز الزام مىنمايد.
افزون بر اين، موضوع رهبرى جامعه، حياتىتر از آن است
كه به تبادل آراى افراد عادى واگذار گردد، زيرا امكان دارد اشخاص نالايق و ناشايستهاى
را براى جانشينى برگزينند كه توانايى حل مشكلات و معضلات دينى و دنيوى جامعه را نداشته
باشند و يا قوانين جامعه را مطابق اميال و خواستههاى خويش ترسيم كنند و از اين راه
با منظور وحى الهى، كه تزكيه و تعلم انسانها است، مقابله نمايند. فقط خدا از صلاحيتهاى
علمى و عملى و پاكى و عصمت از خطا و گناه افراد آگاه است و مىتواند با شناساندن اين
افراد، توسط رسولان خويش، پيروزى و بقاى وحى را تامين نمايد. [1]
ب) لزوم حفظ شريعت:
هر اجتماع دينى، نيازمند به شخصى است كه گفتار و كردارش،
حجت قاطع و اسوه و ميزان حق و باطل باشد، تا اگر در مسائل و محتواى دين، اختلافى بروز
كرد، با مراجعه به او، اختلافات را حل نمايد و دين را از خطر انحراف مصون دارد. از
اين رو وجود چنين انسانهايى پس از پيامبر (ص) ضرورى است و گرنه برداشتهاى مختلف از
دين و تفسيرهاى به راى آن را به خطر مىافكند. حضرت امام رضا (ع) در اينباره مىفرمايد:
اگر خداوند، امامى استوار، امين، حافظ و نگاهدار- دين
و اسرار الهى- براى مردم قرار ندهد، به طور قطع، شريعت كهنه مىشود و دين از بين مىرود
و سنت پيامبر و احكام الهى، دگرگون مىگردد، بدعتگذاران بر آن مىافزايند و ملحدان
از آن مىكاهند و كار را بر مسلمانان مشتبه مىسازند. [2]
[1] . ر. ك: گوهر مراد، ص 475؛ على بن يونس، بناطى العاملى،
الصراط المستقيم، ج 1، ص 163؛ سيد حسين، جعفرى، تشيع در مسير تاريخ، ص 15-16