نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 41
معنى دوستى و هم به معنى سرپرستى و زعامت است، قرائن موجود
در اين آيه كه سرپرستى و رهبرى را مىرساند عبارتند از:
يك. مسأله دوستى على (ع) با همه مؤمنان، مطلب
مخفى و پيچيدهاى نبود كه نياز به آن همه تأكيد و متوقف ساختن قافله عظيم حجاج در آن
بيابان خشك و سوزان و خطبه خواندن و اعتراف گرفتن از حاضران داشته باشد. پس امر بسيار
مهمى در بين بود كه پيامبر مأمور شد مهمترين پيام الهى را بيان فرمايد؛ پيامى كه براى
بيان نماز، روزه، خمس و يا جهاد و ... چنين مقدمه چنينى نشد، آن هم پيامى كه ابلاغ
آن با تهديد توأم گردد. بنابراين جاى هيچ ترديد نيست كه اين مولى به معنى صاحب اختيار
و سرپرست مىباشد.
دو. جمله «الَسْتُ
اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ» كه در بسيارى از متون اين روايت آمده، هيچ تناسبى
با بيان يك دوستى ساده ندارد، بلكه مىخواهد بگويد همان اولويت و اختيارى كه من نسبت
به شما دارم و سرپرست و پيشواى شما هستم، براى على (ع) هم ثابت است.
سه. اگر كلمه «مولى» در اين حديث به معنى دوستى
باشد، چگونه ممكن است ابلاغ نكردن آن با انجام ندادن رسالت برابرى كند؟! مگر پيامبر
(ص) دوستى على (ع) را پيش از اين بيان نكرده بود؟ پس بايد اين «مولى» به معنى زعامت
و سرپرستى باشد كه چنين ارزشگذارى شده است.
چهار. كلمه «مولى» در اين حديث بايد از اهميت
و معناى پرارجى برخوردار باشد كه خداوند با ابلاغ آن دين را كامل و نعمت را تمام كرد،
اگر دوستى تنها باشد قابل پذيرش عقل نمىباشد. [1]
پنج. تبريكهايى كه مردم در اين واقعه تاريخى
به على (ع) گفتند، در منابع شيعه و سنى آمده است، مخصوصاً تبريكى كه «عمر» و «ابوبكر»
به او گفتند، نشان مىدهد مفهوم حديث، چيزى جز نصب خلافت نبوده است كه در خور تبريك
باشد؛ زيرا اعلام دوستى كه براى همه مسلمانان به طور عموم ثابت است، تبريك ندارد.
شش. اشعار «حسان بن ثابت» با تعبيرات صريح و
روشن پس از واقعه، نيز گواه ديگرى بر مسأله زعامت على (ع) مىباشد. [2]