پس از رحلت پيامبر، مرد مسافرى براى تحقيق و يافتن راه
حق به مدينه آمد و نزد سلمان، ابوذر و مقداد كه در كنار هم نشسته بودند نشست و تقاضاى
راهنمايى كرد. سلمان به او گفت:
بر تو باد، كه به كتاب خدا- قرآن- بپيوندى، و بر تو باد
پيوند با على بن ابىطالب (ع)، زيرا على (ع) با قرآن است و از آن جدا نمىگردد. [3]
3- 2. سلمان آماده دفاع از امامت
در ماجراى حوادث پس از جريان سقيفه چهل نفر از مهاجران
و انصار به حضور على (ع) آمدند و چنين گفتند:
سوگند به خدا تو امير مؤمنان و بهترين و سزاوارترين انسانها
نسبت به پيامبر هستى، دستت را به ما بده تا با تو بيعت كنيم، سوگند به خدا آمادهايم
كه در اين راه تا حدّ كشته شدن بايستيم!
حضرت على (ع) فرمود:
اگر راست مىگوييد برويد فردا صبح با سر تراشيده نزد من
حاضر شويد. حضرت على خودش، موى سرش را تراشيد، فرداى آن روز نخستين كسى كه با سر تراشيده
به حضور على (ع) آمد،