نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 108
ممكن است اين سؤالها مطرح شود كه
مگر قرآن شعر و شاعرى را مذمت نكرده است؟ پس چرا امامان شاعران را پذيرفته و به
آنان صله مىدادند؟ قبول داريم كه آنان شاعران متعهد را مىپذيرفته و از شاعران
عريان گوى هرزه تنفّر داشتند، ولى چرا صلههاى آنان در رقمهاى بالايى مثل صدهزار،
پنجاه هزار و ... است؟ آيا اين صلهها براى سرودن چند شعر اسراف نيست؟ مگر نه اين
كه پادشاهان نيز چنين صلههاى زيادى به شعرا مىدادهاند؟ پس بين امام و آنان چه
فرقى است؟ آيا ...؟ و آيا ...؟ و ....
اينها نمونهاى است از سؤالات
فراوانى كه درارتباط با جوايز امام به شعرا به ذهن خطور مىكند؛ واما جواب:
1- قرآن در حقيقت شعر را نهى
نكرده است بلكه شاعرانى را نكوهش كرده كه در عمل خود جهت گيرى ناصواب دارند و قيد
و بندى در حرف زدن ندارند و حد ومرزى نمىشناسند. چه بسا باطل را مدح مىكنند و حق
را مذمت مىنمايند و ....
استثناى (الاالذين آمنوا و ...) نيز مؤيد همين معناست. [1]
2- درآن دوره خفقان ومظلوميت اهل
بيت عليهم السلام، هر شاعرى با اقدام به مدح اهل بيت خود را در معرض خطر قرار
مىداد؛ خطر تبعيد، زندان، مصادرهاموال، كشته شدن و ... در حقيقت شاعر به قيمت
جان، مال و آبروى خويش به مدح اهل بيت مىپرداخت. مگر نه اين كه فرزدق به خاطر مدح
امام سجاد زندانى شد و مورد اهانت قرار گرفت؟ مگر نه اين است كه وقتى منصور نمرى
دو بيت شعر در مدح اهل بيت گفت، هارون دستور داد دست و پايش را قطع كنند وزبان وى
را از پشت سرش بيرون بكشند و گردنش را بزنند و وقتى فهميد منصور قبل از اجراى حكم
مرده است، به شدت خشمگين شد ودستور داد او را نبش قبر كنند و بدنش را بسوزانند. [2]
باتوجه به اين مطلب بايد پرسيد چه
چيزى مىتواند جواب اقدام جسورانه شاعرى در مدح اهل بيت باشد؟