نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 117
آنان بگيرند. اين سياست ظالمانه
بر چند محور استوار بود:
1- تهمت و افترا: تلاش حاكمان
زمان بر اين بود كه قداست اهل بيت عليهمالسلام و علويان به طور عام شكسته شود، به
همين جهت سيل تهمت و افترا را عليه آنان به راه انداختند. آنان را اختلاف افكن،
خروج كننده عليه خليفه خدا و ... ناميدند. اين سياست در توجيهات آل ابوسفيان نسبت
به جنايت كربلا بسيار به چشم مىخورد. آنان امام حسين عليه السلام را اختلاف افكن
بين مسلمانان و شورش كننده عليه خليفه بر حق معرفى مىكردند كه مقابله و سركوب وى
كاملًا طبيعى و لازم بوده است.
در برخورد هشام بن عبدالملك با
امام باقر عليه السلام شاهد اين تهمت و افترا هستيم. هشام به امام مىگويد:
»اى محمد بن على، پيوسته مردانى
از شما وحدت مسلمانان را به هم مىزند و در بين آنان اختلاف مىاندازد و مسلمانان
را به خود دعوت مىكند به اين گمان جاهلانه و سفيهانه كه او امام است.» [1]
از آنجا كه قدرت هم در دست امويان
بود، هيچ كس جرأت نداشت به اين تهمتها و افتراها جواب گويد و حقيقت را آشكار كند.
سياست سبّ امير مؤمنان در همين
راستا بود. وقتى مردمى در پس هر نماز و در هر خطبه جمعه، سبّ على را بشنوند، بخصوص
مردمى كه نسبت به او شناخت قبلى نداشته باشند، به طور طبيعى از او متنفّر مىشوند
و فرزندان و شيعيان او را دشمن خواهند داشت.
2- دور كردن مردم از علويان:
علاوه بر امامان عليهم السلام، وجود عالمان گرانقدر، فقهاى فاضل، عابدان و زاهدان
روشن ضمير و آگاه در بين علويان، آنان را كانون فكر، انديشه و انقلاب قرار داده بود
و امويان چارهاى جز اين نمىديدند كه مردم را از اين چشمه سار انقلاب و خيزش دور
نگه دارند، به همين جهت سياست قتل و كشتار