ظهور خوارج و اعتقادات تند آنان
سبب شكل گيرى گروههاى ديگر گرديد. پايه اصلى اعتقاد خوارج بر كافر شمردن مرتكب
كبيره بود. آنان بر همين اصل خليفه سوم و امام على عليه السلام، و خلفاى بنى اميه
را مرتكب كبيره و كافر مىدانستند و از آنها اظهار بيزارى مىكردند. در قبال اين
طرز تفكر، مرجئه نخستين به »ارجاء» پناه بردند و گفتن: ما امر مرتكب كبيره را به
خدا و قيامت وا مىگذاريم و از كافر شمردن آنها خوددارى مىكنيم. [2]
اين نظريه، موضعگيرى دفاعى
طرفداران حكومت در مقابل خوارج بود زيرا بنى اميه از طرفى با شيعيان مواجه بودند
كه آنان را غاصب خلافت مىدانستند و از طرف ديگر خوارج را در مقابل خود مىديدند
كه آنان را كافر مىشمردند و چون اين دو دسته يك سرى دلايل داشتند كه بنى اميه و
طرفدارانشان قادر به باطل كردن آنها نبودند، لذا فرقه مرجئه را به وجود آوردند تا
در برابر آن دو گروه دلايلى ارائه دهند و ايستادگى نمايند.
اصول فكرى مرجئه: مرجئه آراى خاصى در ابواب معارف و عقايد نداشتند و حرف آنها
فقط حول محور مؤمن شمردن مرتكبان كبيره و خوددارى از كافر شمردن مسلمانان گناهكار
بود.
آنان ايمان را به تصديق قلبى يا
اقرار زبانى تفسير مىكردند و عمل را در آن