بعد از رسول خدا، وظيفه تبيين و
تعليم كتاب به حكم »حديث ثقلين» بر عهده امامان معصوم عليهم السلام قرار گرفت ولى
در همان ساعات آخر عمر پيامبر، افرادى عَلَم «حَسْبُنا كِتابُ اللَّهِ» [2] را
برافراشتند و بى نيازى خود را از عترت اعلام كردند.
از آن روزبه بعد، مسلمانان فقط
قرآن را امام خويش خواندند ولى چون علم به آن نداشتند و دستشان از فهم معانى بلند
و معارف عميق آن كوتاه بود، بناچار براى فهم و تفسير و تبيين آن دست به دامن عقل
ناقص خود زدند و به رأى و نظر خويش پناه بردند و باب »تفسير به رأى» را باز كردند،
و كسانى معلم و مفسر قرآن شدند كه خود قرآن را نمىفهميدند.
امام باقر عليه السلام يك وجهه
كار فرهنگى خويش را صرف باز گرداندن دوباره قرآن به صحنه جامعه و تفسير و تعليم
معارف آن كردند و بيانات فراوانى در تفسير آيات قرآن ايراد كردند و كتابى در تفسير
قرآن نگاشتند كه توسط جارود بن منذر روايت شده است. [3]
تشويق به قرائت
قرآن با صوت نيكو
امام در وهله اول بر قرائت قرآن،
آن هم با صوت نيكو تاكيد بسيار داشتند و احاديثى در اين مورد از جدّشان رسول خدا
نقل كردند، از جمله فرمود:
«رسول خدا فرموده است: كسى كه در
شبى ده آيه از قرآن بخواند، از غافلان نوشته نمىشود و كسى كه پنجاه آيه بخواند از
ذاكران نوشته مىشود و كسى كه صد آيه بخواند از قانتان نوشته مىشود و ...». [4]
ابو بصير از امام پرسيد: هنگامى
كه قرآن را با صوت نيكو مىخوانم شيطان