نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 17
عليه را چنين بر مىشمرد: ابوبكر،
عمر، عثمان، على (تا زمان حكميت و معاويه، يزيد، عبدالملك بن مروان و فرزندان
چهارگانه او (وليد، سليمان، يزيد وهشام) و دوازدهم آنها وليدبن يزيدبن عبدالملك
است.
بعد وجه ديگرى ذكر مىكندكه شايد
منظور خلفاى عامل به حق در طول مدت دولت اسلام تا روز قيامت باشد و بنابراين وجه،
هشت نفراز آنها تا به حال ظاهر شدهاند كه عبارتند از: خلفاى اربعه، حسن، معاويه،
ابن زبير و عمربن عبدالعزيز و شايد بتوان مهدى عباسى را نيز در زمره آنان شمرد
زيرا او در بنى عباس مانند عمر بن عبدالعزيز بود در بنى اميه و همچنين ظاهر (بالله
خليفه ديگر عباسى) بنابراين مىماند دو نفر ديگر كه هنوز نيامدهاند. [1]
ابن العربى نيز در شرح سنن
تِرمِذى، ابتدا خلفاى پيامبر (كسانى كه به عنوان خليفه حكومت كردهاند) را تا سال
543 هجرى قمرى مىشمرد (خلفاى اربعه، امام حسن و خلفاى اموى و عباسى را ذكر
مىكند) و ادامه مىدهد:
«اگر ما دوازده تن از ايشان را
از ابتداى خلافت بشماريم و آن كسانى را كه به ظاهر خلافت نبوى را داشتهاند، در
نظر گرفته باشيم، مىبينيم كه تا سليمان بن عبدالملك اموى دوازده تن مىشود (يعنى
همان ترتيب ابن حجر تا سليمان باضافه امام حسن بعد از امام على و معاوية بن يزيد
بعد از يزيدبن معاويه)، اما اگر آنها را كه در واقع ومعنى، خلافت نبوى را دارا
بودهاند (يعنى عدالت داشتهاند) بشماريم، پنج تن بيشتر از اين گروه را نخواهيم
داشت كه عبارتندا ز خلفاى چهارگانه نخستين و عمربن عبدالعزيز؛ بنابراين من معنايى
براى اين حديث نمىدانم.» [2]
اين نمونهاى است از سرگردانى
علماى عامّه در تبيين حديث نبوى درمعرفى امامان و خليفههاى بعد از خويش و بقيه
علماى عامه نيز مشابه همين حرفها را زدهاند وهيچكدام نتوانسته يك معناى صحيح كه
خود بپسندد، براى حديث ارائه دهد و هركدام