نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 183
به خدا قسم ما (بر عكس) آنها را
به فضيلت نشناختيم مگر به خاطر همراهى با على (ع). [1]
و زمانى گروهى بر وى عيب گرفتند
كه از محمد بن على الباقر (ع) حديث نقل مىكند. وى در جواب آنان گفت:
چگونه مرا ملامت مىكنيد به خاطر
نقل روايت از كسى كه سؤالى از او نپرسيدم مگر اينكه گفت: رسول خدا (ص) مىفرمايد:
.... [2]
ابان در سال 141 هجرى در كوفه در
گذشت. او چند تأليف از خود به جاى گذارد كه بعضى از آنها عبارتند از: تفسير غريب
القران، الفضايل و الاصول فى الروايه على مذهب الشيعه. [3]
جابر بن يزيد جعفى
جابر بن يزيد از اهالى كوفه بود.
در جوانى خدمت امام باقر عليه السلام رسيد.
حضرت از او پرسيد چه كسى هستى و
از كجا و براى چه آمدهاى. جواب داد كه از كوفه و از جعفى ها هستم و براى طلب علم
از شما آمدهام. امام براى اينكه دشمنان مزاحم او نشوند به او گفت از اين به بعد
خود را از اهالى مدينه معرفى كن چون هر كس تا زمانى كه در مدينه باشد، از اهل آن
حساب مىشود، بعد حضرت كتابى به من داد و مرا نهى كرد از اينكه در زمان حكومت
بنىاميه از آن حديث نقل كنم ولى بعد از سقوط آنها موظف شدم و كتاب ديگرى به من
داد كه هيچگاه مجاز به نقل از آن نبودم. [4]
جابر احاديث بسيارى از محضر امام
باقر شنيد. خودش گويد:
امام باقر هفتاد هزار حديث براى
من روايت كرد كه هيچگاه يكى از آنها را نقل
[1] - تنقيحالمقال، ج 1، ص 4 و
معجم رجال الحديث، ج 1، ص 21-22
[2] - تنقيح المقال، ج 1، ص 4، و
معجم رجال الحديث، ج 1، ص 22-21